جنگل ِ آینه ها به هم در شکستو رسولانی خسته بر این پهنه ی نومید فرود آمدندکه کتاب ِ رسالت شانجز سیاهه ی آن نام ها نبودکه شهادت رادر سرگذشت خویشمکرر کرده بودند .با دستان ِ سوخته غبار از چهره ی خورشید سترده بودندتا …
Home
Feed
Search
Library
Download