saber

Poem Symphonies

Rumi's Poem Symphony: Rumi`s Poem Symphony

ماهی زیرک نمی افتد دو رنگان را به دام
آب را بیهوده این نابِخردان گل می کنند

عجب آب گِل آلودی ,عجب آب گِل آلودی

برو ای آنکه در اندیشه ی آزار من بودی
برو ای آنکه از آزار مستان مست و خوشنودی
هر آنکس می کند برپای آتش را کند در چشم خود دودی
عجب آب گِل آلودی , عجب آب گِل آلودی

همای - عجب آب گل آلودی

ای دل ســاده بکــش درد کـه حقت این است
از زمانـــه بشـو دل ســرد کـه حقت این است

هر چــه گفتـــم مشــو عـاشق نشنیدی حالا
همچــو پائیــــز بشــو زرد کـه حقت این است

دیــــــدی آخـــر دم مـــردانــــه بجــز لاف نبـــود
بـــکش از مــردم نامـــــرد کـه حقت این است

آنچــه بــر عـــــاشق دل خستـــه روا دانستی
فلک آخــــــر ســــرت آورد کـه حقت این است



خمــارم، خمــارم، خمــارم مـن

من از لولی وشــان می گســــارم
خراب آواره ای مجنـــــون تبــــــارم

که جز مستی به سر اندیشه ای دیگر ندارم
که جادوئی به جز صافی نمی آید به کــــارم

بی قـــــــرارم، بـی قـــــــرارم، بـی قـــــــرارم
ســـــر ز مستی، مـــــی پرستی، بر نــدارم

بیا ساقی، بده جامی، خمارم من
که شبها در هـوس در انتظارم من

چنان ساقی به ساغر باده را مستانـه می ریزد
که گوئی خون دل از شیشه در پیمانه می ریزد

مـــن و تـــو آشنای فصل های مشترک بودیــــم
کنـــون طرح جــــدائی بین ما بیگانــــه می ریزد

بیا ساقی، بده جامی، خمارم من
که شبهـا در هوس در انتظارم من

بده می می، بده می می، که تا می جان دهد ما را
بده می می، بده می می، کـه می فرمان دهد ما را

بپوشان پــرده از زاهــــــــد، که وی حرمــان دهد ما را
به ساقی تازه کن پیمـــان، که وی ایمــــان دهد ما را

بیا ساقی، بیا ساقی، بیا بنشین کنارم
همایم من، همایم من، هم آواز هـــزارم

بیا و بوسه ای بر لب گـــــــذارم
بیا و بوسه ای بر لب گـــــــذارم

خمــارم، خمــارم، خمــارم مـن

من از لولی وشــان می گســــارم
خراب آواره ای مجنـــــون تبــــــارم

که جز مستی به سر اندیشه ای دیگر ندارم
که جادوئی به جز صافی نمی آید به کــــارم

بی قـــــــرارم، بـی قـــــــرارم، بـی قـــــــرارم
ســـــر ز مستی، مـــــی پرستی، بر نــدارم

خمــارم، خمــارم،خمــارم، خمــارم، ...

همای - ای دل ساده بکش درد

هوشمند عقيلى

یلدا و همای در حسرت دیدار

Asemaane Aabi
Vocal: Vahid
Arrangement: Roham Rahimi

آسمان آبی

بانو دلکش به عنوان «زن حنجره طلایی» و «بانوی آواز ایران» یاد می‌شود. نام هنری «دلکش» را روح‌الله خالقی برای او برگزید؛ دلکش نام گوشه‌ای از دستگاه ماهور است. او ترانه‌هایش را تنها به دو زبان فارسی و مازندرانی خوانده‌است. وی همچنین به ترانه‌سرایی هم می‌پرداخت و این کار را با تخلص «نیلوفر» انجام می‌داد. ازجمله ترانه‌هایی که او خود نوشته و خوانده، ترانهٔ «ساز شکسته» است.

Vassl e Hejrat.MP3

our time together

دونوازی سه تار و کمانچه. سه تار حمیدرضا عبادی. کمانچه یونس پاکنژاد.. بخشی از تصنیف گیلکی دریا طوفان استاد عاشورپور

آپلود شده توسط پیج نوای دلنشین

مست و محتسب - همای و مستان

 آلبوم  پرچم سفید / آهنگ جدید و فوق العاده زیبای خواب بعد از ظهر از محسن چاوشی  

خواب بعد از ظهر <> محسن چاوشی

لولی وشان مست
یاران جان بدست

ای عاشقان که بند
از بندتان گست

نیکان با سرشت
دیدارتان بهشت

ای عاشقان پاک
یاران سینه چاک

ایمن ز نامتان
این مرز و بوم و خاک

این آب و خاک و خشت
دیدارتان بهشت

یاران بی قرار
نیکان روزگار

مردان با وقار
باید به افتخار

برخاکتان نوشت
دیدارتان بهشت

همای - عجب آب گل آلودی

Na-2

Recent comments

Alireza

Related tracks