هستی از بچگی همیشه دلآشوبه بود. تا تقی به توقی میخورد بالا میاورد. مادرش هر بار
یه تشخیصی میداد. یه بار میگفت رودل کردی ... یه بار سردی ... یه بار گرمی ... گاهی
آب به آب ... گاهی هوا به هوا ... گاهی دلشوره ... گاه…
Home
Feed
Search
Library
Download