Every day, many stories, most of them tragedies, add to humanity's mountain of anguish and vanish in the dust of war and violence.
Children are the silent victims of war. That has been so throughout the history.
Shukria Tabassum was only nine when war claimed her life along with her family.
This piece is a tribute to all children whose dreams were erased by war.

In silence of the night/ The endless night/ I dreamed/ Kite was dancing in sky/ The valley was red as tulips/ The valley was red as tulips/ Whisper of Tabassum is winding on the top of PAMIR/ Oh night/ I wouldn't go out of croons/ The river of my tears stay/ Morn is coming/ Morn is coming/ Morning gallops to it's white horse/ And this dark knight is gone/ Morn is coming/ The passenger in ZABOL is singing/ Under the blade of blind executioner/ Oh night/ Our day will come/ The light of day/ Morn is coming

Tabassum | تبسم (feat. Mahan Mirarab & András Dés)

هنگامه‌ اخوان«یادواره قمر»

رج به رج یاران زندانی‌مان را به نام به یاد می‌آوریم، با بدن‌های مجروح، با بیماری، با رنج که بر آرمان جمعی ما ایستاده‌اند. بی‌نام، گمنام، بدون آن‌که با ژست‌های پوک در برابر دوربین بایستند و نامشان در هیاهوی تاجران «حقوق بشر» به زبانی بیاید. بدن‌ها البته هنوز زخمی ساچمه و گلوله‌ی جنگی‌ست، زخم‌ها باز و عفونی، بدن‌ها کبود از ضربه‌ی باتوم، جان‌ها در مخاطره‌ی تعویق دارو، تعویق درمان. خدای دهه‌ی شصت را به زندان احضار کرده‌اند اما در بند بند و سلول به سلول همان زندان مقاومت ادامه دارد تا خدای دهه‌ی شصت را به زانو بیندازند. یاران زندانی ما رزمندگان نبردی‌اند که در گوشه گوشه‌ی این خاک پیش می‌رود و راه خود را می‌گشاید. این سرود با صدای زینب جلالیان آغاز می‌شود و با آوای فرزاد کمانگر تمام اما تمام نمی‌شود، ادامه می‌یابد تا درهای زندان گشوده شود به دست پر توان مردم، که انتهای راه همین خواهد بود، «دیگه تمومه ماجرا» چون فردا «از مشت فولادین» آنها که گفتند نع! خواهد دمید.

در بند‌های بی‌نشان
رسیده درد تا به جان
شکنجه دیده بی‌امان
سایش تیغ و استخوان

هر زخم یک دهان شده
دری به داستان شده
فریاد بی‌کران شده
به سوی شب روان شده

با رعشه‌های بدنم
فریاد آزادی زنم
آری زنم، آری زنم
پرچم آزادی منم

باران به صحرا می‌زند
شلاق کابل بر تنم
صحرا جوانه می‌دهد
صد لاله چین دامنم

ای در لجن تا فرق سر
جلاد مستِ کور و کر
در ترس گشته غوطه ور
این سو بپر آن سو بپر

من قامت یک ایده‌ام
پایان شب را دیده‌ام
در طول عمر ظلمات
نور ستاره چیده‌ام

من از رکود عاصی‌ام
از رشد و سود عاصی‌ام
در رنج و درد کارگر
از هست و بود عاصی‌ام

اگر که پای بسته‌ام
و گر به خون نشسته‌ام
از روز‌های اخته‌ام
وز انفعال خسته‌ام

از این حصار خسته‌ام
از بند و دار خسته‌ام
از این نظام بردگی
سرمایه‌دار خسته‌ام

تن در حصار پیله‌هاست
من خسته‌ام رَستَن کجاست؟
رَستَن خروش توده‌هاست
در مشت فولادین ماست

این زخم‌های بر تنم
این خون بر پیراهنم
فردا خروش می‌کند
خلقی بهوش می‌کند

ای قفل بر زنجیر پا
بشنو صدا از بندها
ای بد بدا، ای بدترا
دیگه تمومه ماجرا

قامت یک ایده | بچه‌های اعماق

آواز بدون ساز در شوشتری و اصفهان
آواز: محمدرضا شجریان
مراسم خاکسپاری بنان

یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک
بر زبان بود آن‌چه تو را در دل بود

دل چو از پیر خرد نقل معانی می‌کرد
عشق می‌گفت به شرح آنچه مرا در دل بود

آه از آن جور و تطاول که در این دامگه است
آه از آن سوز و نیازی که در آن محفل بود

گفته بودم که بی‌دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

دوش بر یاد حریفان به خرابات شدم
خم می‌ دیدم خون در دل و پا در گل بود

راستی خاتم فیروزه بواسحاقی
خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود

دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ
که ز سرپنجه شاهین قضا غافل بود

در دلم بود که بی‌دوست نباشم هرگز| محمدرضا شجریان

صراحی، مقام انس را گویند
↓
سرماست که می پوشاند
می‌سرمد و می‌انگیزد
که شاید شاید خواب را
چکه ای از آبی یه، در یا
یا از نور، نور شاید
همممـ...

دی دم دی دم دی/دم دی، دم دی دم
روی همچون ماه‌ش
را را را

می آید او، از جایی دور
در دست هایش نور، با قلبی پر شور
آهسته، آهسته |

آ..... هسته،  هم .ی آمد 
حرف هایش در، چشمانش اشک شد
همچون بغض در گلوش، می خندید
درد هایش را، 
آرام، سوی تو، می آمد او 
هم چون آیینه، ست
رو، ی چون ماهش

دی دم دی دم دی/دم دی، دم دی دم
روی همچون ماه‌ش
را را را...

می خواند او
آوازش سبز
دست هایش نور
آوایش صور
قلبش پر شور

پلک هایش تر،
پر هایش باز
پروازش دور

می رم می رم می / می، رم سوی خود...
دا را دا ...


Waltz-e Sorãhi | والتس صُراحی

Cover art: shayanart8



ای یار جفا کرده‌ی پیوند بریده
این بود وفاداری و عهد تو ندیده 

ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند 
افسانه‌ی مجنونِ به لیلی نرسیده
.......
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلوده‌ی یوسف ندریده 

در خواب گزیده لب شیرین گل اندام
از خواب نباشد مگر انگشت گزیده 

بس در طلبت کوشش بی فایده کردیم 
چون طفل دوان، در پی گنجشک پریده 

........
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلوده‌ی یوسف ندریده 

.......
حتی، اگه نباشی
پیشم ای، بهترینم 

تنها با یادت
من، عاشق ترینم 
........
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلوده‌ی یوسف ندریده 
........
تو نور منی در پی ات از جان بگذشتم 
ای شمع تو به پروانه راه گذری ده

Hich Nadidim

دُنیا نَه جای مُندِنِنْ ، شادُن اَتِی ناشاد اَرِیْ

مِثل یَه مَردِ چی چِکا ، بَعد اَ دو روز اَ یاد اَرِیْ

نِمِک رو زَخْمُنُم مَریز ،  اَ غُصَّه دِلخونُم مَکُ

اِی مِثلِ لیلی دِلفِریب هَمدَردِ مَجنونم مَکُ

یادِ عَزیز دَسْتُنِتْ ، اَز دَستِ خَسْتَه م پَس مَگِه

شَهر ِقدیم چشمُنِت، اَز چشم بَستَه م پَس مَگِه

درد ِ لَطیفی کِه تو اِی نَصیب هیچ کافر نَبوت

ای گُل که روی ماه تون ، هیچ وِی خدا پرپر نبوت

نِمِک رو زَخْمُنُم مَریز ،  اَ غُصَّه دِلخونُم مَکُ

اِی مِثلِ لیلی دِلفِریب هَمدَردِ مَجنونم مَکُ

مرد چیچکا، شعر و موسیقی ابراهیم منصفی (رامی)، اجرا مجید نصیری

از عشق، از امید، از فردا نمی‌ترسی
می‌بوسمت در بین طالب‌ها نمی‌ترسی

می‌بوسمت در گوشه‌ی مسجد نمی‌لرزی
در بین عطر وحشی سنجد نمی‌لرزی

می‌بوسمت در تاکسی‌ها، در خیابان‌ها
می‌بوسمت بر ضد تکفیر مسلمان‌ها

می‌بوسمت در بین بغض و سوگواری‌ها
می‌بوسی‌ام در دار و گیر انتحاری‌ها

می‌بوسمت | غوغا تابان

The Days Bygone

Naser Montazeri - In Your Chain | ُناصر منتظری - در بند ت

🎬📽🎞 بخشی از فیلم در دنیای تو ساعت چند است؟
با صدای علی مصفا

🎼 موسیقی متن:
  #Christophe_Rezai

🎙#فاطمه_بناها

در دنیای تو ساعت چند است؟ 

نه با تو ، نه بی تو

Based on Sohrab Sepheri's Poetry
Music, Vocal, Guitar : Shahab Baradaran
Drums: Steve Farrugia
Bass; Reza Moghaddas


چترها را باید بست
زیر باران باید رفت
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد
با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت
دوست را، زیر باران باید دید
عشق را، زیر باران باید جست
زیر باران باید با زن خوابید
زیر باران باید بازی کرد
زیر باران باید چیز نوشت،حرف زد،نیلوفر کاشت

~سهراب سپهرى

مرد چیچکا، شعر و موسیقی ابراهیم منصفی (رامی)، اجرا مجید نصیری

Nim