Artist : David Lynch
Album : Crazy Clown Time

Lyrics:
Lightning strikes hard, hits me
Lightning strikes hard
Lightning strikes hard, hits me

Down the street, 'round that corner
Going down the way, looking here and there
Down the street, 'round that corner
Going down the way, looking here and there

Then she came, looking for someone, looking for me
I've got someone, someone to be around
I let her know, it's me baby
She loved me sweet, I let it be
Not giving it over
She's taken nothing from me
Just given
She came with me
I was all she had, for awhile

Then she rise up
Rising
Rising like the sun
She rise up
Shining like the sun
That light, so bright
And I knew all I can do was watch her leave
She rise up
Rising
Rising like the sun
She rise up
Shining like the sun
That light, so bright
She rise up
Shining like the sun
And I knew all I can do was watch her leave

David Lynch - She Rise Up

This dance
This dance
It's like a weapon
Like a weapon
Of self defense
Self defense
Against the present
Against the present
Present tense

I won't get heavy
Don't get heavy
Keep it light and
Keep it moving
I am doing 
No harm

As my world
Comes crashing down
I am dancing
Freaking out
Deaf, dumb, and blind

In you I'm lost
In you I'm lost

I won't turn around when the penny drops
I won't stop now
I won't slack off
Or all this love
Will be in vain

Stop from falling 
Down a mine
It's no one's business but mine
That all this love
Could be in vain

In you I'm lost
In you I'm lost
In you I'm lost
In you I'm lost

The Present Tense

اجرای خصوصی سید خلیل عالی نژاد در خانقاهی در قزوین با اشعاری از: 
بابا طاهر، سعدی، حافظ

 این قطعه سالها بعد از مرگ جانخراش سید خلیل برای اولین بار منتشر میشود. جامعه یارسان نسبت به عمومی شدن مجالس‌شان حساس هستند. لطفا این اجرای نیم ساعته را قطعه-قطعه و ویرایش نکنید.

///

یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد

اگر جسمم بسوزی سوته خواهم
اگر چشمم بدوزی دوته خواهم

اگر باغم بری بر چیدن گل
گلی همرنگ و همبوی ته خواهم

کسی که ره به فریادم برد نی
خبر بر سرو آزادم برد نی

همه خوبان عالم جمع گردند
کسی که یادت از یادم برد نی
///

بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران
کز سنگ گریه خیزد روز وداع یاران

هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشد
داند که سخت باشد قطع امیدواران

با ساربان بگویید احوال آب چشمم
تا بر شتر نبندد محمل به روز باران

سعدي نشسته در دل  مهری به روزگاران
بيرون نمي توان کرد الا به روزگاران

///

نمازِ شامِ غریبان چو گریه آغازم
به مویه‌هایِ غریبانه قِصه پردازم

به یادِ یار و دیار آن چُنان بِگِریَم زار
که از جهان رَه و رسمِ سفر براندازم

Ali Nezhad اجرای خصوصی خانقاه - سید خلیل عالی نژاد

اجرای گروه تنبور نوازان "بابا طاهر" در تهران به سرپرستی زنده یاد عالی نژاد 
"مقام قدیمی "بایه بایه

:حافظ 

من ازآن که گردم به مستی هلاک
به آیین مستان بریدم به خاک

به تابوتی از چوب تاکم کنید
به راه خرابات خاکم کنید

به آب خرابات غسلم دهید
پس آنگاه بر دوش مستم نهید

مریزید بر گور من جز شراب
میارید در ماتمم جز رباب

مبادا عزیزان که در مرگ من
بنالد به جز مطرب و چنگ زن

تو خود حافظا سر ز مستی متاب
که سلطان نخواهد خراج از خراب
...

ترسم که اشک در غمِ ما پرده‌در شود
وین رازِ سر به مُهر به عالَم سَمَر شود

گویند سنگ لَعل شود در مقامِ صبر
آری شود، ولیک به خونِ جگر شود

این سرکشی که کنگرهٔ کاخِ وصل راست
سرها بر آستانهٔ او خاکِ در شود

از هر کرانه تیرِ دعا کرده‌ام روان
باشد کز آن میانه یکی کارگر شود

خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه
کز دستِ غم خلاصِ من آنجا مگر شود

(سید خلیل عالی نژاد - زمزمه قلندری (اجرا کامل

جز سر کوی تو ای دوست، ندارم جایی
در سرم نیست، بجز خاک درت سودایی
بر در میکده و بتکده و مسجد و دیر
سجده آرم که تو شاید، نظری بنمایی
این همه ما و منی، صوفی درویش نمود
جلوه ای تا من و ما را ز دلم بزدایی
 _ روح الله خمینی

در زدم و گفت کیست ؟ گفتمش ای دوست ، دوست
 گفت در آن دوست چیست ؟ گفتمش ای دوست ، دوست
گفت در آن آب و گِل، دیده ام از دور دل
او به چه امید زیست؟ گفتمش ای دوست، دوست
گفتمش این هم دمی است، گفت عجب عالمی است
ساقی بزم تو کیست؟ گفتمش ای دوست، دوست
در چو به رویم گشود، جمله ی بود و نبود 
دیدم و دیدم یکی است، گفتمش ای دوست، دوست
- رحیم معینی کرمانشاهی

از دل هر ذره ای، می شنوم دوست دوست
ذره مبین در میان، کیست جز او، اوست اوست
- ناشناس

محمدرضا لطفی- دوست دوست

شعر: رضا براهنی
از دفتر : خطاب به پروانه ها
پانزده/ بهمن/ هفتاد و دو- تهران
صداو عکس:  Parhamor

Parhamor

Popular tracks