چقدر نفس کشیدن در این اب و خاک با این مفاخر مایه خوشحالی است

شب چهارم جشنواره موسیقی تهران
عمارت مسعودیه - ۱۵ شهریور ۹۳
کیخسرو پورناظری و گروه شمس با صدای سهراب پورناظری و نجمه تجدد

تصنیف: یار یار
شعر: مولانا


ای یار من ای یار من ای یار بی‌زنهار من
ای دلبر و دلدار من ای محرم و غمخوار من
ای در زمین ما را قمر ای نیم شب ما را سحر
ای در خطر ما را سپر ای ابر شکربار من
ای شب روان را مشعله، ای بی‌دلان را سلسله
ای قبله هر قافله، ای قافله سالار من
چون می روی بی‌من مرو ای جان جان بی‌تن مرو
وز چشم من بیرون مشو ای شعله تابان من
بر یاد روی ماه من باشد فغان و آه من
بر بوی شاهنشاه من هر لحظه‌ای حیران من


http://khosousi.com
https://fb.com/Khosousi
https://plus.google.com/+KhosousiM

یار یار - کیخسرو پورناظری و گروه شمس - اجرای زنده عمارت مسعودیه

▨ نام شعر: سیب (تو به من خندیدی)
▨ شاعر: حمید مصدق
▨ با صدای: حمید مصدق
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
ــــــــــــــــــــ
به نظر می‌رسد که شاعر بعد از این خوانش، شعر را بازنویسی کرده و برخی از واژه‌ها را تغییر داده است و نسخه‌ی نهایی شعر، با این نسخه‌ی صوتی، کم و بیشی‌هایی دارد
ـــــــــــــــــــــــــ
تو به من خنديدی و نمی‌دانستی
من به چه دلهره از باغچه‌ی همسايه
سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب‌آلوده به من كرد نگاه
سيب ِ دندان‌زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز
سال‌ها هست كه در گوش ِ من آرام‌آرام
خش‌خش ِ گام تو تكرار كنان می‌دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت

حمید مصدق | سیب (با صدای شاعر)

محفلی خصوصی در کالیفرنیا، آگوست ۱۹۹۰.

عکس روی تو چو در آینهٔ جام افتاد | عارف از خندهٔ مِی در طمعِ خام افتاد
حُسنِ روی تو به یک جلوه که در آینه کرد | این همه نقش در آیینه اوهام افتاد
این همه عکس مِی و نقش نگارین که نمود | یک فروغِ رخ ساقی‌ست که در جام افتاد
غیرت عشق زبان همه خاصان ببرید | کز کجا سِرّ غمش در دهن عام افتاد
من زِ مسجد به خرابات نه خود افتادم | اینم از عهد اَزَل حاصل فرجام افتاد
چه‌کند کز پی دوران نرود چون پرگار؟ | هر که در دایرهٔ گردش ایّام افتاد
در خم زلف تو آویخت دل از چاه زنخ | آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد
آن شد ای خواجه که در صومعه بازم بینی | کار ما با رُخ ساقی و لب جام افتاد
زیر شمشیرِ غمش رقص‌کنان باید رفت | کان که شد کشتهٔ او نیک سرانجام افتاد
هر دمش با منِ دل‌سوخته لطفی دگر است | این گدا بین که چه شایستهٔ انعام افتاد
صوفیان جمله حریفند و نظرباز؛ ولی | زین میان حافظ دل‌سوخته بدنام افتاد

آواز استاد شجریان به همراه پیانوی رامین ذوالفنون

02 - Part 1 - 2

04 - Part 1 - 4

05 - Part 1 - 5

13 - Part 4

Solveigs Duett

بداهه نوازی در بیات اصفهان- جلیل شهناز

سیامک آقایی- آلبوم ز بعد ما

کمانچه و آواز: استاد بهاری

شعر و آهنگ: عارف قزوینی

02 - Part 1 - 2

Parijahan Nikjoo

Recent comments

Alireza Rajabian

Related tracks