تحت رگبارم
ابر ، مَست اشکاتم
رو به این صحنه های منفور خاموش میشم
خاتمه میدم به جنگ افکارم
بدون پر و بال این تن
ابر به تن شهر من تازیانه میزد
خونه ها بی رنگ ، کوچه ها خیسن
منتظر اون روزیم که رد شی از پیشم
میباره رو سرم …
خاتمه میدم به جنگ افکارم
حاجی عالیه
مست اشکاتم
عجب ترکیه حیف ک وکالو خوب میگس نکردین ولی دمت گرم