من نمیدونم خودت یه جوری آرومم کنمن که جز دستای تو راهِ فراری ندارمیه دیوونه که اصاً کار به جایی ندارمهمه دنیا تویی، باقی همش یه بازیهکوچه ها تنگ میشن، وقتی نگاهت ناراضیهانگاری یه شهر محکومن و چشمات قاضیههی هوا کمتر…
( ˘ ³˘)♥
Home
Feed
Search
Library
Download