من از صدای گریه ی تو
به غربت بارون رسیدم
تو چشات باغ بارون زده دیدم
چشم تو همرنگ یه باغه
تو غربت غروب پاییز
مثل من از یه درد کهنه لبریز
با تو بوی کاگل و خاک
عطر کوچه باغ نمناک
زنده میشه
با تو بوی خاک و بارون
عطر پیر یه…
عجیب به دل میشینه
^_^
وااااای، عالی
خيلي قشنكه