سبز، تویی که سبز میخواهم،
سبز ِ باد و سبز ِ شاخهها
اسب در کوهپایه و
زورق بر دریا.
سراپا در سایه، دخترک خواب میبیند
بر نردهی مهتابی ِ خویش خمیده
سبز روی و سبز موی
با مردمکانی از فلز سرد.
(سبز، تویی که سبزت میخواهم)
…
ای دوست! هوای آن به سرم بود که به آرامی در بستری بمیرم، بر ت…
چقدر زيبا😍
سبز تویی که سبز میخواهم