شب است و سكوت است و ماه است و منفغان و غم اشك و آه است و منشب و خلوت و بغض نشكفتهامشب و مثنويهاي ناگفتهامشب و نالههاي نهان در گلوشب و ماندن استخوان در گلومن امشب خبر ميكنم درد راكه آتش زند اين دل سرد رابگو …
دوستش ندارم