تار و آواز: الهام نوعی
تنبک: مسعود جلولی
ضبط: استودیو رود - احسان عابدی
آبان ۱۴۰۰


تصنیف ماهور

به که گویم،چه بگویم،که چه کرده غم تو به ما
همه سوزم،همه دردم،به خدا به خدا به خدا
یار بیگانه نوازم، شرح عشق جانگدازم
قصه ای از سوز و سازم،
با تو می گویم امشب
تا که چشم جان گشودم شمع پنهان وجودم
شعله زد بر تار و پودم،
آه جانسوزم بر لب
تو ندانی که چه کردی به من و دل من به خدا
چه غمت از من بی دل تو کجا من خسته کجا
رهگذار بی نصیبی بی قراری بی شکیبی
تا سحرگه ناله سر کرده
نیمه شب ها در سیاهی بی نصیبی بی پناهی
از سر کویی گذر کرده
ای بهشت موعودم، آن سیاهی من بودم،
بی خبر ای سرور من، می گذشتی از بر من
نه اشک چشمم را بدیدی، نه ناله قلبم شنیدی،
چو عهد من رفتی مه من
چو آهوی صحرا رمیدی، ز سوی من دامن کشیدی،
تو دلشکن رفتی ...

Tasnife Delshekan- Banan

خواننده: الهه حمیدی
شاعر: احمدرضا احمدی
آهنگساز: فریبرز لاچینی

خونه‌ کاغذی من

چهارمضراب سه گاه-استاد بیگجه خانی/تار:رضاانسان-تنبک:سیامک برقی

عصر جمعهٔ پاییز

سروده و صدا: نصرت رحمانی
از مجموعۀ «میعاد در لجن»
موسیقی: مجید انتظامی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان – ۱۳۵۶

   و آفتاب خستهٔ بیمار
از غرب می‌وزید
پاییز بود
عصر جمعه‌ٔ پاییز.



له‌له‌زنان
عطش‌زده
آواره
باد هار
یک تکه روزنامه‌ی چرب مچاله را
در انتهای کوچهٔ بُن‌بست
با خشم می‌جوید.

تا دور دید من
اندوهبار غباری گس
درهم دویده بود.

قلبم نمی‌تپید
و باورم به تهنیت مرگ
شعری سروده بود.



من مُرده بودم
رگ‌هایم
این تسمه‌های تیرهٔ پولادین
بر گرد لاشه‌ام
پیچیده بود.

من مُرده بودم
قلبم
در پشت میله‌های زندان سینه‌ام
از یاد رفته بود
اما هنوز خاطره‌ای در عمیق من
فریاد می‌کشید.

روییده بود
در بی‌نهایت احساسم
دهلیزی
متروک
مه گرفته
و خاموش
فریاد گام‌های زنی
چون قطره‌های آب
از دور دور دور ذهن
در گوش می‌چکید
لب‌تشنه می‌دویدم سوی طنین گام
اما . . .
تداوم فریاد گام‌ها
از انتهای دیگر دهلیز
در گوش می‌چکید:
تک تک
چک چک
چه شیونی . . . چه طنینی!



برگ چنار خشکی از شاخه دور شد
چرخید در فضا
در زیر پای خستهٔ من له شد
آیا
دست بُریده مردی بود
لبریز التماس؟
فریاد استخوان‌هایش برخاست
جَرق
آه



و آفتاب خستهٔ بیمار
از غرب می‌وزید
پاییز بود
عصر جمعه‌ٔ پاییز


عصر جمعهٔ پاییز - نصرت رحمانی

ساخته و استفاده‌شده در اجرای نمایش «جنّی»، به نویسندگی فرشاد جعفری و کارگردانی بهنام احمدی

تقدیر(برای نمایش جنّی)ـ / Fate (for "Haunted", the play)

Raze Gol

تصنیف با ما منشین - علیرضا افتخاری - آلبوم راز گل

موسیقی متن فیلم شب غریبان، 1354

واروژان - باور کن

استاد جلال ذوالفنون - آلبوم دانه‌های مروارید - 4 - چهارمضراب

اپیزود پنجاه وچهار - هیچ

این اپیزود شامل سه بخشه

بخش اول: غریبی ||| بخش دوم: اسیری |||| بخش سوم : غم یار

**

بابا طاهر میگه

سه درد آمو بجانم هر سه یکبار

غریبی و اسیری و غم یار

غریبی و اسیری چاره دیره

غم یار و غم یار و غم یار

*

اما من یه چیزی رو فهمیدم

اونم اینکه نه سه درد بلکه درد های زیاد تری هم اگه تو زندگی باشه چاره داره

چاره ش هم روشنیه

اما ما همه مون دنبال این هستیم که زندگیمون بهشت بشه

از صبح که بیدار میشیم تا خود شب تموم بدو بدو ها همه ی........

برای اینه که بتونیم بهشت خودمون رو بسازیم هرکدوممون اما تو بگو اگه زندگیمون بهشت بشه اما نوری نداشته باشه ! بهشت تاریک به چه درد میخوره؟؟

******

این اپیزود میتونه معجزه کنه

فقط باید با دلت گوش کنی

و بهم اعتماد کنی

*******



پی نوشت:



من همیشه بعداز نوشتن رادیو هیچ به این فکر میکنم

که خوب که چی !

نوشتی ؟ تموم شد؟

خوب که چی ؟تونستی حرفی بزنی که اگه کسی وقت با ارزشش رو گذاشت بگه دمش گرم چی گفت؟! تونستی کاری کنی که بگه داره حرف دل منو میزنه !

و همین سوال باعث میشه که من در این روزها که تولید محتوا داره به سرعت انجام میشه و باتوجه به اینکه از دل برود هر آنکه از دیده رود، با اینکه میدونم وقتی فاصله بین هر اپیزود بیشتر از یک ماه بشه خوب آروم آروم پروسه فراموشی شروع میشه

اما

صبر میکنم

و متنی که میخوام بسازم رو بارها مینویسم و هربار بیشتر دوستش دارم

میدونم زمان زیادی گذشت

اما من

54 هیچ رو تا امروز بیشتر از همه ی پادکست هام دوست دارم.





احمد فیاض

نویسنده، گوینده و برنامه ساز

پادکست فارسی رادیو هیچ

تصنیف با ما منشین - علیرضا افتخاری - آلبوم راز گل

Pouyan Sahebi

Related tracks