شعر

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

I love Japan.
For me, Japan looks like a music.In My whole childhood Japan was present.Through Yamaha keyboards,Casio, Sega,Streets of Rage,and magical Sounds by Yuzo Koshiro،Ryuichi Sakamoto

Tehran Tokyo

منجد عمرو - شعر حزين

ابن فطيس   شعر حزين جدا

پول خُرد
شعری از خولیا وُنگ
ترجمه‌ی سارا.الف


خولیا وُنگ (Julia Wong) در پرو و از خانواده‌ای چینی- پرویی چشم به جهان گشود. او در کودکی به کشورهای مختلفی سفر کرد. تجارب این سفرها به فهم و برداشت وی از مقوله‌هایی همچون فرهنگ، قومیت و مذهب شکل بخشید،  که رد آنها را می‌توان به وضوح در اشعار و نوشته‌هایش مشاهده کرد. بسیاری از نوشته‌های او در فضایی میان اشعار برزیلی و آرژانتینی در حرکت است. درون‌مایه‌ی اشعار او بیش از همه معطوف به موضوعاتی مثل قدرت، عشق، زبان، سرزمین و هویت است.

@XahesheMarg

پول خُرد.mp3

شعر حزين جدا
كلمات وأداء : أمجد محمد
ده لينك القصيده فيديو وبموسيقى مختلفه https://www.youtube.com/watch?v=fuMhgC222kk
https://www.facebook.com/profile.php?id=100009416310987

migo poet 2014 sad (شعر حزين جدا (اعترافات رجل

ضرب اصول
به همراه دوستان عزیزم:
رضا اسدی 
سامان محمد‌طاهری
.
Setar: Reza Asadi
Santur and Tarbass: Farhang Baghayeri
Tonbak: Saman Mohammadtaheri
.
#موسیقی_ایرانی
#سه_تار #سنتور #تنبک #بم_تار
#iranianmusic
#santour
#tonbak
#setar
#tarbass




Zarb-e Osol | ضربِ اصول

Soundtrack: Babak Bayat - Kashti Anjelika
موسیقی متن فیلم کشتی انجلیکا
اثر زنده یاد بابک بیات

Kashti Anjelika

مهندس همایون خرم و مرحوم جواد معروفی

ماهور

کي شعر تر انگيزد خاطر که حزين باشد

همه  عمر برندارم سر از این خمار مستی.  ـ استاد بنان، استاد معروفی

کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد 		یک نکته در این معنی گفتیم و همین باشد
از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار 		        صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد
غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل 		شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد
هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز 		نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد
جام می و خون دل هر یک به کسی دادند 	  	در دایره قسمت اوضاع چنین باشد
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود 		کان شاهد بازاری وین پرده نشین باشد
آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر 		کاین سابقه پیشین تا روز پسین باشد

کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد   یک نکته در این معنی گفتیم و همین باشد

الناز عابدینی .شانه

صدای استاد بخشی سهراب محمدی به زبان کرمانجی

شاره جان نام معشوقه ای ست که داستان عشق او و معشوق جنگاورش در صفحات تاریخ گم شده است ، در بهبوحه ی حمله ازبک ها و ترکمن ها به سرحدات شمال خراسان که گویا معشوق در خط حمله و یا نقطه دیگری در حال جنگیدن بوده که خبردار می شود دشمن از راه دیگری خودش را به برج زنگلانلو رسانده است جایی که معشوقه اش شاره در آنجا زندگی می کند و چشم به راه معشوقش مانده است .

قطعه موسیقی شارێ جان :
در روزهای دور‌ در صفحات پیشین‌ تاریخ ایران ، زمانی که سختی و سردی هجوم‌ اقوام‌ متجاوز به شمال خراسان گرمای حضور ایلیاتی مردمان سرزمینمان را به سردی می کشاند . در روزی که معشوقه ی داستان ما در آن سوی راه‌ از یارش در این سوی راه جدا می افتد ، این آتش عشق است که سوز این جدایی را به اوج‌ آسمان سرد تنهایی می کشاند و‌ پرتویی از آن را بر قلب بخشی خراسانی می افکند .
پرتویی از قلبش بر زبانش جاری می شود و‌ همچون برق شمشیری رو به سوی متجاوز ، راه را خطاب قرار می دهد و‌ شکوه از روزگار می کند که او را از یارش جدا کرده . امروز این فخر موسیقی خراسان است که از حنجره اش همان آتش و همان سوز را روایت می کند و آتش به قلب راه هایی می زند که راه میان عاشق و‌ معشوق را سد می کنند . سهراب محمدی همان راوی عاشقی ست که سوز صدایش لرزه بر اندام شنونده می اندازد .

ترجمه آهنگ شاره جان سهراب محمدی

Ez ku îrû (îro) lêlê lêlê lêlê çi(çiqas)
xemgîn im hay hay *Şarê can hay hay Şarê can
من که امروز غمگین و ناراحتم ، ای جان ، شاره جان

Nata(mîna-wekî) marê lêlê lêlê lêlê
we(bi) birîn im hay hay Şarê can hay hay Şarê can
مانند ماری زخمی هستم آی شاره جان

Hatim carê lêlê lêlê lêlê
te biwînim(bibînim) hay Şarê can hay hay Şarê can
آمده ام یکبار دیگر تو را ببینم هان ای شاره جان

Bira berde berde berde
dijmen *Borjî Zingil e Şarê can
برادر رهایم کن دشمن به برج زنگل رسیده است

Elacekê(dermaneke) zû bigir(bigire) le(li) birînî dile (vê dilî)
زخم دل رو درمان کن

Ez hemîşe lêlê lêlê lêlê
nême(nayêm) vira hay Şarê can hay hay Şarê can
من که همیشه به اینجا نمی آیم آی شاره جان

Dilkê(dilê) mi(min) kir lêlê lêlê lêlê
ax va kevira hay Şarê can hay hay Şarê can
این دلم بود که من را مجبور کرد اینکار را انجام دهم ، من را به اینجا آورد .

Bira berde berde berde
dijmen *Borjî Zingil e Şarê can
برادر رهایم کن دشمن به برج زنگل رسیده است

Elacekê zû bigir le birînî dil e
زخم دل رو درمان کن ...

شاره جان | سهراب محمدی |Sohrab Mohammadi |Shareh jan

تکنوازی گیتار لیلی افشار
بر اساس ملودی گل گندم

کي شعر تر انگيزد خاطر که حزين باشد

Reza A

Related tracks