"بانگ هیولا"

شعر : هـ الف سایه
اجرا : سآر
آهنگساز : کائن 
طراح جلد : دارکسانست
.
.
.
(قسمت اول)
باز بانگی از نیستان می‌رسد  
غم به داد غم پرستان می‌رسد
عاشقان رفتند از این صحرا خموش 
بر نیامد از دل تنگی خروش 
عاشقان چون زندگی زاینده اند
عاشقان در عاشقان پاینده اند 
سرنوشت اوست این خود سوختن
شعله گرداندن چراغ افروختن 
گوش را پاکیزه کن از بانگ بد 
تا نوای خوب او در جان رسد
او درون ناله پنهان می‌رود 
وز ره گوش تو در جان می‌رود
بی نوایی هات از نادانی‌ست
در تو نای و نای زن زندانی‌ست
تو گلوی نای خود را میبری 
تو ز خون ناله های خود پری 
(قسمت دوم)
زین گلستان که ویران می‌کنی 
اندرونت بیابان می‌کنی 
آسمان از اشکم آگنده شد 
گریم رنگین کمان خنده شد 
ناله می‌گردد به گرد سر 
تا کجا گوشی‌ست گیرای اثر 
نور بی رنگ و موج بی صدا 
بیا رنگ و صدا رو کن ادا 
موج سرمیکوفت بر سنگ از قفا 
کوه کف صد پاره می‌شد در هوا
رعد همچون نعره ای دیوانه وار 
هرطرف می‌تاخت بی اسب و سوار 
آن یکی بانگ هیولایی شنید 
مانده در تاریکی شب ناپدید
آن‌ دگر دیوانه‌کوشی گنگ دید
کز پی زنجیربانان می‌دوید

Baange Hayoola

Baange  Hayoola [Prod.Kaen]

"Zendane Khak"

Vocalist: Saar 
Music Producer: Kaen
Poet: Rahi Mo'ayyeri 
Directors: Kaen , Darksunset 
Platform Manager: Barekat

شعر : 

با دل روشن در این ظلمت‌سرا افتاده ام 
نور مهتابم که در ویرانه ها افتاده ام
سایه پرورد بهشتم از چه گشتم صید خاک 
تیره‌بختی بین کجا بودم کجا افتاده ام 
جای در بستان‌سرای عشق می‌باید مرا
عندلیبم از چه در ماتم‌سرا افتاده ام
پایمال مردمم از نارسایی های بخت 
سبزه‌ی بی‌طالعم در زیر پا افتاده ام 
خار ناچیزم مرا در بوستان مقدار نیست
اشک بی‌قدرم ز چشم آشنا افتاده ام 
تا کجا راحت پذیرم یا کجا یابم قرار ؟
برگ خشکم در کف باد صبا افتاده ام 
بر‌من ای صاحبدلان رحمی که از غم های عشق 
تا جدا افتاده ام از دل جدا افتاده ام

ZendanE KhaK [Prod.Kaen]

"Gomshode" 

vocalist , performer : Saar
poet : Forugh Farokhzaad 
music producer , cover : Kaen
platform manager : Barekat 


بعد از آن دیوانگی ها ای دریغ
باورم ناید که عاقل گشته ام
گویا او مرده در من کین چنین
خسته و خاموش و باطل گشته ام 
همچو آن رقاصه ی هندو بناز
پای میکوبم ولی بر گور خویش 
وه که با صد حسرت این ویرانه را 
روشنی بخشیده ام از نور خویش 
ره نمی‌جویم به سوی شهر روز 
بی گمان در قعر گوری خفته ام
گوهری دارم ولی آن را ز بیم 
در دل مرداب ها بنهفته ام 
می‌روم اما نمی‌پرسم ز خویش
ره کجا ؟ منزل کجا ؟ مقصود چیست؟
بوسه می‌بخشم ولی خود غافلم 
کین دل دیوانه را معبود کیست ؟
او چو در من مرد ناگه هرچه بود 
در نگاهم حالتی دیگر گرفت 
گویا شب با دو دست سرد خویش 
روح بیتاب مرا در بر گرفت 
آه آری این منم اما چه سود 
او که در من بود دیگر نیست نیست
میخروشم زیر لب دیوانه وار 
او که در من بود آخر کیست کیست؟

Gomshode [Prod.Kaen]

نمیدونم کیم و کجام 
چون اینجا خیلی تاریکه 
نمیدونم میدونم یا اینکه حسش بهم میرسه همم!
میگه میخواد منو به دنیا بیاره تاکه بفروشه 
درد ضربات محکم و پشت هم بهم میرسه 
انقدر وصلم بهش 
حتی تو خونمه نیکوتین سیگارش 
میمیرم جفتمون
اگه همینطوری بخواد بره رو به بیراهه 
بیراهه بیراهه 
نه نه نکش منو بیرون از اینجا 
میخوام بمونم تو تاریکی 
نه نه  نکش منو بیرون از اینجا 
باید به دنیا بیام 
جز این هیچ راهی نیست
نمیدونم اصلا اینجا چیکارم!
ولی هرچی که هست جبره منم اینجام 
جنگه جنگه 
تو سرم جنگه 
هم قشنگه ، هم توی وهمم ، هم پر رنگه 
گاهی میرقصم روی این صحنه 
روی این صحنه توی این لحظه
توی این تکرار ، زمین میلرزه ...
میان بیرون سایه ها 
چشمم دیگه شده تار
یهو میخورم زمین 
میوفته صدتا اتفاق 
به هرکی میگم نمیکنه باور 
میگن اشتباس 
بهم میگن دیوونم 
آره خودم میدونم آره
دیوونم ...

2.Tavalode Saye

دیدی روی زمین افتاده بودم 
دیدی سایه ها اومدن دنبالم
نگفته بودم؟ 
ولی این ساده‌س برا هرکسی که میشناستشون
هیچ دری نمونده واسه ی من نمیتونم برم 
میمیرم حتما باید یه جوری فراریشون بدم
تنها راهی که دارم اینه 
میمیرم حتما 
تحملش برام سخته 
قدرتی ندارم 
حتی نمیدونم سایه ها وجود دارن یا نه!
اونا تموم نمیشن هرجا میرم باهامن 
خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی 
زیادن !
برام سخته تحملش.
گاهی میزنه به سرم 
دیوونه بشم 
همشونو یکی یکی بکشم 
فکر میکنم شاید فقط سایه ی منه 
شاید از من بیشترم‌ باشن
یکی آواز میخونه 
یکیشون بامن میرقصه 
یکی زل زده تو چشمم 
یکی ازم میترسه 
دارم کم کم عادت میکنم بهشون
من ازش فراریم 
اون میگه پیشم بمون 
میزنم بیرون از خونه 
یکی از سایه ها پشت سرم باهام راه میاد 
هنوز داره میخونه ...
برگشتم گردنشو گرفتم با دوتا دست 
فشار دادم فشار دادم تاکه خفه بشه
دیگه نخونه ...
ولش کردم دیدم آدمه 
یادمه سایه بود 
آخر کارمه.

1.saye

چشمام باز شد دستم بستس 
من کیم اینجا کجاست 
چشمامو بستم یادم بیاد 
یادم رفت چرا چشمامو بستم !
یه سریا اومدن سمتم 
سرنگ تو دستشون 
نگام به سقف 
دیدم به سمت سیاهی رفت 
جاذبه منو کشید توی تخت ..
چشمام باز شد دستم بازه 
صدای جیغو می‌شنیدم واضح 
پاشدم گشتم واسه هوای تازه 
یکی دستمو گرفت گفت قرص داری لازم 
منو برد توی صف 
دوتا قرض توی ظرف 
منتظر بودن تا قورت بدم حتما 
منم قورتش دادم 
ظرفشو پس..
بعدش قطع شدم...
چشمام باز شد ولی روی تختم 
سمت راستی خنده 
سمت چپی جیغ
روبه‌روییم میرقصه روی لبه تیغ 
ترس از دکتر و قرصای تلخ
دنبال یه راه با مقصد مرگ 
رقص زبون واسه فریب پرستار 
میکنم ذخیره قرصامو پس
آزادی مرگمه قرصا تو دستمه
ميندازم بالا...
توی یه لحظه زمان شکست
انداختم قرصارو داخل سطل 
مگه چی میشه من بمیرم 
هیچ چیزی نمیشه بعدش عوض 
بعد چند دقیقه دکتر اومد 
برگه ی ترخیصو داد بم 
میگه تو خوب شدی نه می‌ترسی 
نه میزنی جیغ و داد 
ولی اگه از اینجا برم 
اگه واسه اینجا بشه دلم تنگ چی !
شاید فرق نکنه واسم 
تو چشمم دنیا نمی‌شه رنگی.

3.Azadi

GOM 

Lyric , Vocal : SAAR 
Music producer : KAEN 
Perform at GAAM Studio

Saarxo

Popular tracks