Other...

Omid Nemati - Herman امید نعمتی - حرمان

خواننده: اشکان کمانگری
آهنگساز: شایان کریمی نژاد
شاعر: حبیب زیبایی
تهیه‌کننده: میلاد حمیداوی
طراح: محمد یعقوبخانی

منبع: https://www.musicema.com/Ashkan-Kamangari-Ghobar

Musicema.com

Ashkan Kamangari, Ghobar / اشکان کمانگری،‌ غبار

Aida Shahghasemi آینه

بعد از پیچ ابرده
اپیزود پنجم پادکست نامه های بی نشان💌

.
.
.

 دیالوگ ها از فیلم پل چوبی

.

چکاوک,مینورام

.

مرگ نازلی, شاهین نجفی

.

چالوس, روزبه بمانی

.

پل چوبی, کارن همایونفر

.

بعد از پیچ ابرده, 📝🎙پاشا

.

سوغاتی,هایده
.
.
.

ادامه میدهم
به امید روزگاری که برای داشتن
دوست داشتن کافیست ...


PaSha
https://t.me/pashacast

بعد از پیچ ابرده

میباره بارون

توبه کردی زآنچه گفتی ای حکیم
این حدیثی دردناک است از قدیم
توبه کردی گر چه می دانی یقین
گفته و ناگفته می گردد زمین
تائبی گر ز آن که جامی زد به سنگ
توبه فرما را فزون تر باد ننگ

هوشنگ ابتهاج - دکلمه

اشک غم

AFTERLIGHT UTOPIA is a sacred-cinematic oratorio for choir and soloist—a hymn of release and arrival. At 74 BPM in G major, it moves from spacious verses into big, jubilant refrains, with an aria bridge floating over sustained choir “ah.” The ensemble blends pipe organ, piano, strings, and low-brass swells, with a side-snare present throughout: light cross-stick and buzz rolls in the verses, a firm backbeat in the refrains, and a long press roll into the final cutoff.
What it’s about: turning grief to bread, fear to peace—stepping through mercy’s door into a country made of light. Not an ending, but arrival.
For fans of: modern choral/oratorio, cinematic sacred music, soaring opera vocals.
Specs: 74 BPM • Key: G major • Length: ~4:00
Vocal forces: SATB choir (strong lows) + lyric operatic soloist with warm vibrato
Form: Verse 1 → Refrain → Verse 2 → Refrain → Aria (bridge) → Verse 3 → Final Refrain (key lift) → Coda “Amen”
Selected lyric:
“Do not mourn—celebrate this day.
I am free of pain; I am free of nightmares.
Love receives me, wide and great.”
If this resonated, please like/repost and share what you pictured stepping through the afterlight.

Afterlight Eutopia

شیدا شیدا شیدا شدم -شهرام ناظری

مهدی اخوان ثالث در شعر زمستان احوال خود و عصر خود را از خلال اسطوره‌ای کهن و تصاویری گویا نقش کرده‌است. شعر زمستان در دی ماه ۱۳۳۴ سروده شده‌است. به گفته غلامحسین یوسفی، در سردی و پژمردگی و تاریکی فضای پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ است که شاعر زمستان اندیشه و پویندگی را احساس می‌کند و در این میان، غم تنهایی و بیگانگی شاید بیش از هر چیز در جان او چنگ انداخته‌است.


زمستان

سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کسی یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس، کز گرمگاه سینه می‌آید برون، ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟
مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی ...
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای
منم من، میهمان هر شبت، لولی‌وش مغموم
منم من، سنگ تیپاخورده‌ی رنجور
منم، دشنام پست آفرینش، نغمه‌ی ناجور
نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم
حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می‌لرزد
تگرگی نیست، مرگی نیست
صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است
من امشب آمدستم وام بگذارم
حسابت را کنار جام بگذارم
چه می‌گویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد؟
فریبت می دهد، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست
حریفا! گوش سرما برده است این، یادگار سیلی سرد زمستان است
و قندیل سپهر تنگ میدان، مرده یا زنده
به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود، پنهان است
حریفا! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دستها پنهان
نفسها ابر، دلها خسته و غمگین
درختان اسکلت‌های بلور آجین
زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه
غبار آلوده مهر و ماه
زمستان است

زمستان -مهدی اخوان ثالث

ردیف موسیقی دستگاهی ایران به روایت استاد حسن کسائی: آوازِ کرد بیات

شاعر: رحیم معینی کرمانشاهی | سرپرست گروه: سیامک آقایی | آلبوم: سنتی ها

www.facebook.com/delnavazan.playlist 
‎
ای ساروان، ای کاروان
لیلای من کجا می بری
با بردن لیلای من
جان و دل مرا می بری
ای ساروان کجا می روی
لیلای من چرا می بری
در بستن، پیمان ما
تنها گواه ما شد خدا
تا این جهان، بر پا بود
این عشق ما بماند بجا
ای ساربان کجا می روی
لیلای من چرا می بری
تمامی دینم، به دنیای فانی
شراره عشقی، که شد زندگانی
به یاد یاری، خوشا قطره اشکی
به سوز عشقی، خوشا زندگانی
همیشه خدایا، محبت دلها
به دلها بماند، بسان دل ما
که لیلی و مجنون فسانه شود
حکایت ما جاودانه شود
تو اکنون زعشقم گریزانی
غمم را ز چشمم نمی خوانی
ازاین غم چو حالم نمی دانی
پس از تو نمونم برای خدا
تو مرگ دلم را ببین و برو
چو طوفان سختی ز شاخه غم
گل هستی ام را بچین و برو
که هستم من آن تک درختی
که در پای طوفان نشسته
همه شاخه های وجودش
زخشم طبیعت شکسته

ساروان | محسن نامجو

Chaartaar -Iran.mp3

علیرضا آذر - تومور 2

شعر: سهراب سپهری
صدا: باران ص.ع 
موزیک: باران ص.ع

شیدا شیدا شیدا شدم -شهرام ناظری

saeid.pourheydar

Recent comments

Aryanmehr

Related tracks