مرگ را دیدهام مندر دیداری غمناک، من مرگ را به دست سودهام.من مرگ را زیستهامبا آوازی غمناکغمناکو به عمری سخت دراز و سخت فرساینده.آه، بگذاریدم! بگذاریدم!اگر مرگهمه آن لحظهی آشناست که ساعتِ سُرخاز تپش بازمانَد.…
Home
Feed
Search
Library
Download