#دکلمه دو غزل عاشورایی از حسین منزوی گرامی / محمد سرو
Poetry / spoken word / 


آیا چه دیدی آن شب در قتلگاه یاران
چشم درشت خونین ای ماه سوگواران
•از خاک بر جبینت خورشیدها شتک زد
 آن دم که داد ظلمت فرمان تیر باران
رعنا و ایستاده جان‌ها به کف نهاده
رفتند و مانده برجا ما خیل شرمساران
ای یار ای نگارین پا تا سر تو خونین
ای خوشترین طلیعه از صبح شب شماران
داغ تو ماندگار است چندان که یادگار است
از خون هزار لاله بر بیرق بهاران
یادت اگرچه خاموش کی می‌شود فراموش
نامت کتیبه‌ای شد بر سنگ روزگاران

هر عاشقی که جان داد در باغ سروی افتاد
بر خاک و سرخ تر شد خوناب جویباران
سهلش مگیر چونین این سیب‌های خونین
هریک سری بریده ست بر دار شاخساران
باران فرو نشسته ست اما هنوز در باغ
خون چکه چکه ریزد از پنجه‌ی چناران
باران و خون و خنجر  گفتی و شد مکرر
شاعر خموش دیگر  باران مگو بباران


ای خون اصیلت به شتک‌ها ز غدیران
افشانده شرف‌ها به بلندای دلیران
جاری شده از کرب و بلا آمده وآنگاه 
آمیخته با خون سیاووش در ایران
تو اختر سرخی که به انگیزه‌ی تکثیر
ترکید بر آیینه‌ی خورشید ضمیران
ای جوهر سرداری سرهای بریده
و ای اصل نمیرندگی نسل نمیران

خرگاه تو می‌سوخت در اندیشه‌ی تاریخ
هربار که آتش زده شد بیشه‌ی شیران
آن شب چه شبی بود که دیدند کواکب
نظم تو پراکنده و اردوی تو ویران
•وآن روز که با بیرقی از یک سر بی تن
 تا شام شدی قافله سالار اسیران

تا باغ شقایق بشوند و بشکوفند
باید که ز خون تو بنوشند کویران
تا اندکی از حق سخن را بگذارند
باید که ز خونت بنگارند دبیران
حق تو رثا نیست عزای تو حماسه ست
ای کاسته شان تو از این معرکه گیران

حسین منزوی & محمد سرو _ وامحمدا

#پاپ 
#ترانه_عاشقانه
#ترانه_فارسی
#دریا

#شبگیر
#محمد_سرو
#موسیقی_ایرانی
#iranianpop
#pop
#romanticmusic
#guitar 
#lovesong
#محمدسرو

۴- وقتی ازم دوری _ محمد سرو

۵- هنوز عاشقتم من _ محمد سرو

#پاپ 
#ترانه_عاشقانه
#ترانه_فارسی
#دریا
#باران
#شبگیر
#محمد_سرو
#موسیقی_ایرانی
#iranianpop
#pop
#romanticmusic
#guitar 
#lovesong
#محمدسرو

۶- روزای بی اتیکت _ محمد سرو

#همدان
#محمدسرو
#هگمتانه
#مادستان

۷- شهر خاطره‌ ها _ محمد سرو

۴- دلتنگتم هنوز _ محمد سرو

#پاپ 
#ترانه_عاشقانه
#ترانه_فارسی
#دریا
#فریدون_فروغی
#فرهاد
#شبگیر
#محمد_سرو
#موسیقی_ایرانی
#iranianpop
#pop
#romanticmusic
#guitar 
#lovesong
#محمدسرو

۹- تاریخ انقضا _ محمد سرو

#پاپ 
#ترانه_عاشقانه
#ترانه_فارسی
#دریا
#جازایرانی
#جزایرانی
#شبگیر
#joecocker
#محمد_سرو
#موسیقی_ایرانی
#iranianpop
#pop
#romanticmusic
#guitar 
#lovesong
#محمدسرو

۱۰- یه جور قید دنیا رو میزنم _ محمد سرو

۱۱- یه روز یه دوست بود _ محمد سرو

Bonus track

#پاپ 
#ترانه_عاشقانه
#ترانه_فارسی
#دریا

#شبگیر
#محمد_سرو
#موسیقی_ایرانی
#iranianpop
#pop
#romanticmusic
#guitar 
#lovesong
#محمدسرو
#بهار
#نوروز
#شکوفه

۱۲- تازه شد _ محمد سرو

#ایران
#تخت_جمشید
#کتیبه
#هخامنشی
#کهن_دیار
#داریوش
#وطن
#ایران_باستان

نقش برجسته

دکلمه شعر سپید « چشمانت کجاست» شعر و اجرا از محمد سرو
Spoken word poetry 



چشمانت کجاست
می‌خواهم خودم را غرق کنم
در آن بی‌کرانه‌ی درخشان
چشمانت کجاست
می‌خواهم تمام اشکهایم را
در آن دریای زلال گریه کنم
دستانت را به ساحل ببرم
موهایت را باد شانه کند
ردّ پایت را قاب بگیرم 
تا قدمگاه مقدسی شود

تنها
می‌ماند صدایت
وقتی لب می‌گشایی
امواج می‌ایستند
پرندگان می‌ایستند
باد می‌ایستد
جهان مسخ می‌شود
از سِحر صدایت

تو چقدر بی کرانه‌ای بانو
وقتی در آغوشم می‌گنجی

مرا با خودت ببر
به تنهاترین جزیره‌ات
به عاشقانه‌ترین تماشای غروبت
بگذار در تو غرق شوم
دریای چشمانت
مرا آتش میزند
بگذار برایت ببارم
تا تمام شوم

چشمانت کجاست _ محمد سرو

دکلمه غزل حسین منزوی گرامی / محمد سرو
Spoken word poetry 

نشان به نام خود ابلیس زد جبین مرا
ز کبریای خود آکند آستین مرا
•نخست پنجه به خون خدا زد و آنگاه
 به پنج کفر رقم زد اصول دین مرا
برای آنکه از ایمان به من خلل نرسد
به شک سپرد سرِ رشتهٔ یقین مرا
به بوی آنکه کند غیرت بهشتش داد
غرابتی ز گنه دوزخ زمین مرا
نخست بر دل حورا نهاد داغ از زن
سپس به باده ز کوثر ستاند کین مرا
نهاد آینه دانشم به پیش و نمود
به من چنانکه منم نقش راستین مرا
نچیده مانده و پوسیده بود میوه عشق
نمی‌گرفت به هنگام اگر کمین مرا
نگاه را به من آموخت تا به گستاخی
به آفتاب برد چشم ذره بین مرا
بدل به صاعقه‌ای کرد و زد به خرمن شب
چراغ طینت او طبع خوشه چین مرا

به استعاره عصیانم آفرینش داد
همان که سجده نمی‌کرد آفرین مرا
گلوی من شد و از خاک نعره‌ای بَر کرد
که آسمان همه شد طنطنه طنین مرا
به نام نامی انسان فرو کشید آنگاه
از آسمان به زمین رب العالمین مرا

حسین منزوی & محمد سرو _ نشان به نام خود ابلیس زد

محمد سرو

Spoken word poetry

به چشمان تو اعتماد دارم
آن چشمان گرگ و میشی
که مرا به ستایش برمی‌انگیزد
سیرابم می‌کند
و به مسلخ می‌برد
تا قربانی طلوع آن خدای دوگانه شوم
به صدای تو اعتقاد دارم
وقتی در حرای روحم سیلان می‌کند
و کوچکترین پچ‌پچ مرا حتا
لال می‌کند
تا تو به زلالی جاری شوی
بر تمام خاموشی‌های ناهموار من
به دست‌های تو اعتیاد دارم
آن درختان ده میوه
آن بَرْسَم‌های مقدس
که طعمی دیگر از هرچیز را
متبرک می‌کنند
به تو
اینگونه به تمامی
عشق می‌ورزم

چشمان گرگ و میشی _ محمد سرو

Spoken word poetry

"تو چون ترانه می‌نگری"

با کلماتی ساده
هوای سنگین تو را می‌سرایم
با کلمات عشق
که تو ترانه‌ای عاشقانه‌ای
که باید سر داد
در خانه
در روزهایی که شک
پنجره‌های پرواز را کور می‌کند

سال‌ها پیش‌تر
تو را سرودم
زنی که هوای ترانه‌ای عاشقانه دارد
و گریختم
چون سربازی تنها در جبهه
و تو
بی غبار و دود
تازه‌تر از فصل گیلاس‌ها
مرا فتح کردی

تو کیستی
شادی و شعر و کمی هم سکوت
چه می‌گویی
داستانی که من دوست دارم
تو هوای ترانه‌ای عاشقانه داری
که من سر می‌دهم
تو ترانه‌ای عاشقانه‌ای
که من می‌نوازم
تو زن زمان‌هایی
که چون آیه‌ای
تابان و خوش آهنگی

‎⁨تو چون ترانه مینگری _ محمد سرو

Spoken word poetry 

غزل حسین منزوی
موسیقی میکیس تئودوراکیس

•چشمان تو که از هیجان گریه می‌کنند    
 در من هزار چشم نهان گریه می‌کنند
نفرین به شعرهایم اگر چشم‌های تو
این گونه از شنیدنشان گریه می‌کنند
شاید که آگهند ز پایان ماجرا
شاید برای هر دوِمان گریه می‌کنند
بانوی من چگونه تسلایتان دهم
چون چشم‌های باورتان گریه می‌کنند

وقتی تو گریه می‌کنی ای دوست در دلم
انگار ابرهای جهان گریه می‌کنند
انگار با تو بار دگر خواهران من
در ماتم برادرشان گریه می‌کنند
در ماتم هزار گل ارغوان مگر
با هم هزار سرو جوان گریه می‌کنند
انگار عاشقانه‌ترین خاطرات من
همراه با تو مویه‌کنان گریه می‌کنند
حس می‌کنم که گریه فقط گریه‌ی تو نیست
همراه تو زمین و زمان گریه می‌کنند

حسین منزوی & محمد سرو _ وقتی تو گریه میکنی

Spoken word poetry 

"دوستت دارم"

اجازه می‌دهی
به شعری تازه مهمانت کنم
شعری که کلماتش
از دورترینِ سرزمین‌ها 
روی بال پرندگان مهاجر
از فراز ابرها کوچ کرده است
شعری که معنایش
از کهن‌ترین کتیبه‌ها
در اعماق تاریخ
سینه به سینه هجرت کرده است
شعری که در چشمان نخستین زن درخشید
و نخستین مرد
آن را چید
شعری بکر
که هزاران سال قدمت دارد
اما هنوز متولد نشده است
چرا که تو باید اجازه دهی
تا من بسرایمش
شعری که با دوستت دارم آغاز می‌شود
و آن‌گونه که پیشگویان گفته‌اند
با دوستت دارم
به جاودانگی می‌رسد

اگر اجازه دهی
کلمات این شعر را دعوت می‌کنم
کلماتی که در درخشش ستاره‌ها پنهانند
کلماتی که در درخشش دریا شناورند
کلماتی که هزاران سال است
در بهار شکوفه می‌کنند
کلماتی که هزاران سال است
با باران می‌بارند
و بر قله‌های دست نیافتنی نشسته‌اند

اگر اجازه دهی
آن کلمات جادویی را
از لابه‌لای اوراد و اذکار جادوگران عتیق
و موبدانْ موبد
استخراج می‌کنم
و شعرت را می‌سرایم
شعری که با دوستت دارم آغاز می‌شود
و آن‌گونه که پیشگویان نخستین گفته‌اند
با دوستت دارم نیز
به کمال می‌رسد

دوستت دارم _ محمد سرو

محمد سرو
Spoken word poetry

تو آرزوی منی جز تو آرزو نکنم
که از ازل پی تو آمدم به این عالم
تو خوب مطلقی و وعده بهشت تویی
خدا به نام تو در گاه نجم خورده قسم
تویی که کنز عظیمی و نعمت کامل
که گنج وافر قارون و مصر پیش‌ات کم
اصیل چون ملکه پاک همچو ملک
تو برگزیده‌ی قرنی چو حضرت مریم
چقدر خوب و زلالی عزیز با برکت
که در برابر مهر تو شرمسار کرم
کنار چشم تو روشن صد آرزوی بعید
بدون چشم تو یک آنِ پیش رو مبهم
نفس کشیدن تو نبض کهکشان و زمین
عدم کنار تو هستی حیات بی تو عدم
کتاب عشق بدون تو پاره پاره سیاه
بدون نام تو دلتنگ و لال قلم

دلم گرفت که گنگم در این غریبستان
برای حرف دلم کیست غیر تو محرم
ورق زده‌ست چنان دفتر مرا توفان
تمام قافیه‌هایم شکست شد غم و خم
غم سیاه جهان مرا تصرف کرد
نه شعر جادوی سیمرغ شد نه من رستم
بگیر دست مرا تا نرفتم از دستت
زمان کویر گدازان مجال ما شبنم
که عشق بود از آغاز و هست تا فرجام
و در تو جوهر آن عشق اول و خاتم

‎⁨تو آرزوی منی _ محمد سرو ⁩

دکلمه غزل حسین منزوی
غمت را بزرگ دید دلم بس که تنگ شد
اجرا محمد سرو
Spoken word poetry

⁨ حسین منزوی & محمد سرو _ غمت را بزرگ دید⁩

دکلمه غزل حسین منزوی
سفر به خیر گل من که میروی با باد
اجرا محمد سرو
Spoken word poetry

حسین منزوی & محمد سرو _ سفر بخیر ⁩ ⁨

‎دکلمه حسین منزوی گرامی
‎تنظیم محمد سرو
Spoken word poetry

Mohammad E Sarv

Popular tracks