بیخبر رفت و دگر از او نیآمد نامه ای نه ، کلامی نه ،پیامی نه
هفت شهر عشق را گشتم به دنبالشندیمش بکوچه ئی ، ببامی نه
تا که غربت ، یار من در بر گرفت دل بهانه های خود از سر گرفت...گرمی خورشید هم آخر گرفت
Home
Feed
Search
Library
Download