سرمست شد نگارم بنگر به نرگسانش
مستانه شد حدیثش پیچیده شد زبانش
گه میفتد از این سو گه میفتد از آن سو
آن کس که مست گردد خود این بود نشانش
چشمش بلای مستان ما را از او مترسان
من مستم و نترسم از چوب شحنگانش
ای عشق الل…
عااااااااااااااااالی
دمت گرم
عالي
صدا وخوندنت عالیه ندا! خییییلیی دوست دارم.عاشقتم♥