یاد از آن روزی که بودی زهره یار من / دور از چشم رقیبان درکنار من
حالیا خالیست جایت ای نگار من / در شام تار من آخر کجائی زهره
یاد داری زهره آن روزی که در صحرا / دست اندر دست هم گردش کنان تنها
راه می رفتیم و در بین شقایق…
🤍
آخر کجایی...
حاليا خاليست جايت اى نگار من...
البته این داریوش رفیعیه نه کوروس سرهنگ زاده