زنده باد یاران خوب روزگار....

واقعا عالییییییی مرد فقط مردای قدیم مشتی و لوطی❤❤❤

زندگی ما همش کلک بوده و نامردی

پادکست مرام قیصری رو از پیجم گوش بدید قطعا خوشتون میاد🫂🪨

بهترین هنرمند ایران با اختلاف بالا

دوبلورهای فوق  العاده قدیم چیز دیگه ای بود.

best

یه شو بارونی  لری نورآباد ممسنی

قرار ای دلُم بی قرارُم کوچنی
لحظه لحظه روزگاره ایشمارُم کوچنی
میفشون زُلفله تا مو مجنون وا نبوم
مث کلویل کوچه گرد کوچیلتون وا نبوم
ایل یارُم ورد بهسه من بیابون دلُم
چارقد سوزش تر وابی زیر بارون دلُم
اگر که عاشقُم سی تییل کال تُنوم
گل اسیر چشمل و زُلفل زال تُنوم
نشهسی من دلُم خاطراتت تـَش زدوم
گل وه داغ نیدنت آخر وی شهر ایروُم
ایل یارُم ورد بهسه من بیابون دلُم
چارقد سوزش تر وابی زیر بارون دلُم

Bi Gharar

Bi Gharar - سعید حسینی - بی قرار

Alaki from Yadegari Album - Siavash Ghomayshi

Siavash Ghomayshi - Alaki

داریوش قیصر با دیالوگ جاودانه ی بهروز وثوقی

Roozaaye Roshan

on YouTube

Hayedeh - Gheseye Man | هایده - قصه من

concealed weapon ft vlilzen - prod. bottletiphero

Nun Nun (single)

قیصر : «احترامت واجبه خان‌دایی! اما حرف از مردونگی نزن که هیچ خوشم نمی‌آد … کی واسه من قد یه نخود مردونگی رو کرد تا من واسش یه خروار رو کنم؟ … این دنیا همیشه واسه من کلک بوده و نامردی … به هر کی گفتم نوکرتم خنجر کوبید تو این جیگرم … دیدم فرمون که می تونست یه محلی رو جابجا کنه … وقتی زجرش می دادن می رفت عرق می خورد و عربده می کشید دیوارا تکون می خوردن و هرچی نامرده عینهو موش تو سوراخ راه‌آب‌ها قایم می شدن، چی شد؟ …. رفت زیارت و گذاشت کنار … مثل یه مرد شروع کرد کاسبی کردن و پول حلال خوردن … اما مگه گذاشتن … این نظام روزگاره … یعنی این روزگاره خان‌دایی … نزنی، می زننت … حالا داش فرمون کجاست ؟ … اون فاطی که تو این دنیا آزارش به یه مورچه هم نرسیده بود کجاست؟ … همه دل خوشیش تو این دنیا ما بودیم و همه سرگرمیش اون رادیو .. الهی نور به قبرشون بباره … چقدر شبای ماه رمضون من و داش فرمون راه می افتادیم و می‌رفتیم، هر چی اون کاسبی کرده بود برای فقیر فقرا، سحری می‌خرید و پول افطاری‌شونو می‌داد … حالا چی شد؟ … سه تا بی‌معرفت … سه تا از خدا بی خبر، مفت مفت اونا فرستادند زیر خاک … منم این کار و می کنم … منم می‌فرستمشون زیر خاک … تازه این اولیش بود … تو نمره … رو پاهام افتاده بود … نمی‌دونی چه التماسی می‌کرد، ننه … چشاش داشت از کاسه در می‌اومد خان‌دایی … می‌فهمی … چشاش داشت از کاسه در می‌اومد … اونارم وادار به التماس می‌کنم … حساب یک یک شونو می رسم … بدتون نیاد .. شما دیگه برا خودتون عمرتونو کردید … منم دو تا گیر کوچیک دارم … یکی این‌که به این ننه مشهدی قول دارم ببرمش مشهد زیارت … یکیم یه جوری مهرم و از دل اعظم بیارم بیرون .. فقط همین و همین … خیال می‌کنی چی می‌شه خان‌دایی … کسی از مردن ما ناراحت می‌شه؟ … نه ننه … سه دفعه که آفتاب بیفته سر اون دیفال و سه دفعه که اذون مغرب و بگن همه یادشون می ره که ما چی بودیم و واسه چی مردیم … همینطور که ما یادمون رفته … دیگه تو این دوره زمونه کسی حوصله داستان گوش کردنو نداره.» 

دیالوگ ماندگار بهروز وثوقی در فیلم قیصر

آهنگ لری‎

این ترانه امروزم رو منقلب کرد پیشنهاد میکنم با دقت گوش کنید!

شاهین نجفی. نینوش

هایده - مستی

Iran Media Network
@Facebook: www.facebook.com/iranmedianetwork
@Sound Cloud: www.soundcloud.com/iranmediamusic

- WWW.IRANMEDIANETWORK.COM

#IRANMEDIANETWORK #IRANMEDIAMUSIC

دیالوگ ماندگار بهروز وثوقی در فیلم قیصر

zizi

Recent comments

behrouz

Hussein Mzuri

h.ab420

ali

Related tracks