سازهای غربت ، سازهای ناکوک
شعر، بادامی تلخ ، سوگوارِ دل پوک
برگها زردِ زرد ، وقتی هوا نیست
بوسه سردِ سرد ، صدا صدا نیست
زخم هم چه بیهوش ، هیچ کس با ما نیست
شب چنان تیره ، که شب پیدا نیست
شب هم پیدا نیست،...
شب هم پیدا نی…
چه سرد و تاریک🌚
من در دنیای درونم با این ترانه میرقصم!
ماهم دور دور آه اما نزدیک
دلهای نا ارام