
مستی هم درد منو دیگه دوا نمی کنه،
غم با من زاده شده منو رها نمی کنه،
شب که از راه می رسه غربت هم باهاش میاد،
توی کوچه های شهر باز صدای پاش میاد.
من غم های کهنه ام رو برمی دارم که توی میخونه ها جا بگذارم،
می بینم یکی میاد…
یه لیتر کشمیش هم دیگه درد منو دعوا نمیکنه 💔🥃🥃📿
خسته ازهرچی که هست
منو رها نمیکنه
شب که از راه میرسه……..
