معشوق جان به بهار آغشته ی منی که موهای خیس ات را خدایان بر سینه ام می ریزند و مرا خواب می کنند یک روزَمی که بوی شانه تو خواب می بَرَدَم معشوق جان به بهار آغشته ی منی تو شانه بزن هنگامه ی منی من دستهای تو را با بوسه ه…
Home
Feed
Search
Library
Download