the whispers of the night

سبزه ها را گره زدم به غمت
غم از صبر، بیشتر شده ام
سال تحویل زندگیت به هیچ
سیزده های در به در شده ام


-مهدی موسوی

دروغ سیزده|Sweet as a lie

someone is gone forever

اینجا دنیای سایه‌هاست، سیاهی‌هایی بیشکل که در رویاهای ما میرقصند.

A ghost in the shadows

در انتهای چاهی خاموش، روحی در انتظار یک صدا نشسته در انتظار رویا... انتظار امید...

Waiting for Blue

فرسنگ‌ها دور تر در مزرعه‌ای خشک و فراموش شده، مترسکی زیر بال‌های سیاه‌ کلاغ‌ها به بند آمده...

Scarecrow Or The Tale of being Unchained

رقص مترسک و روح بر عرشه کشتی

Waltz over the waves

Last cries of a lost whale

حرفهایی که نگفته‌ام همه اینجا به رقص می‌آیند.

Deadman's untold words

آخرین قاب از رفتن تنها دوستانت برای همیشه.

migration of swallows

جسدی خودش را دفن می‌کند.

in love with a ghost

صدای یه ادم مست داغون رو میده که نیمه شب تو خیابونا داره تلو میخوره تا از یه چیزی فرار کنه، یه چیزی از خودش...توی خیابون‌های خالی.

-سارا گلی

Nightcrawler

Through the Darkness of Future’s Past

Parsa Hassas's Album

Loneliness of a City

Life and its misery are the themes of this poem. Nowhere to run, no place to hide, you have to bear the weight of emptiness. You are floating in the endlessness of life like a dust in the wind.

•Parsa

About Endlessness

Life is a dark dungeon where we suffer, cry, scream and laugh until we die. but it's just a comedy, if you look deep enough!

The Human Comedy

Life is a Comedy!

On the ashes of a lost city I heard a tale...

Forgotten Tale of Being

This is the end of the comedy where no one laughs. You are lost in the labyrinth you made.

Lost in the Labyrinth

Before The Rain

سال ها بعد حتی وقتی فکر و خیالت ، این موجود سمج و لجوج، که مغز من را مثل همان کمد تاریک برای خودش پیدا کرده، از آن بیرون بیاید.
حتی زمانی که مو های اطراف شقیقه ام سفید شده باشند و موهای پس کله ام ریخته . وقتی که خودم را لای کاغذ ها و دفتر های یک اداره نکبت بار و خسته کننده گم کردم.وقتی که چین و چروک ها با بیرحمی روی صورتمان جا خوش کرده باشند. زمانی که تو با روسری گل گلی و عینک ته استکانی(اگر چشمی برایت مانده باشد تا آنموقعذالبته) نشسته بر روی صندلی راک قدیمی ات در حال بافتن شال گردن برای فرزندانت باشی...
من در یک عصر سرد و خاکستری و خسته، پشت چراغ قرمز. یا یک شب گرم و تاریک که بیخوابی به سرم زده روی تخت ،یا نیمه شبی وقتی روی پشت بام سیگار میکشمو به پریدن یا نپریدن فکر میکنم. دوباره یاد خاص ترین دختری که شناخته ام و آن زیبا ترین لبخندی که دیده ام خواهم افتاد و دلم خواهد لرزید... آری باد و طوفان هرچقدر هم که قوی و گردن کلفت باشد زورش به ریشه های تنیده در خاک نمیرسد. پس باد همه چیز را نخواهد برد، باد همه چیز را نخواخهد برد...!

so the wind won't blow it all away

Post rock/Ambient...
Instrumentalist
Learning every day
"Hear what the blind eagle sees in the darkness of his eyes in this chaos of the city..."

Hassasparsa@gmail.com

Popular tracks by The Blind Eagle