سیمین بهبهانیرفت آن سوار کولی با خود تو را نبردهشب مانده است و با شب تاریکی فشردهکولی کنار آتش رقص شبانه ات کو؟شادی چرا رمیده؟آتش چرا فسرده؟خاموش مانده اینک خاموش تا همیشهچشم سیاه چادر با این چراغ مردهدشت و شب و…
به به
Home
Feed
Search
Library
Download