تا کی تو مرا تنها می خواهی
آشفته در این دنیا می خواهی
گفتم که تو را ، تنها می خواهم
دیدم که مرا ، تنها می خواهی
چون در نظرم ، بگذشته آید ،
یادِ رخِ تو ، جانم فرساید
آن شب که در آن ، بزم شبانه ،
من بودم و تو ، شمع و پر…
♥️
دارم به نظر ، آن روز و شب ها کز شادیِ دل ، در باغ و صحرا ،
بردی تو کنون ، عهد خود از یاد من ماندم و غم ، امّا چه حاصل