Sonati

sonati

ترانه های قدیم

Love

Oldies

غمگین چو پاییزم ، از من بگذر

شعری غم انگیزم ، از من بگذر

سر تا به پا عشقم ، دردم ، سوزم

بگذشته در آتش شب چون روزم

بگذار ای بی خبر بسوزم

چون شمعی تا سحر بسوزم

marzieh

raftam

Persian songs

Marzieh (Raftam ke raftam!)

ترانه ی محلی مازندرانی فوق العاده زیبا با صدای بانو دلکش

Yarejooni - Delkash

خواننده:استاد بنان
شاعر: رهی معیری
آهنگساز: استاد مرتضی محجوبی

Karevan ostad banan

Dang Show - Garm Bekhand - 2013

Rafteh zandvakil

Marzieh - Raftam ke Raftam

قمرالملوک وزیری مهم‌ترین خواننده زن در ایران بود که ردیف موسیقی ایران و آواز را نزد مرتضی نی‌داوود آموخت. صدای قمر وسیع، پر قدرت و دارای تحریرهای متنوع بود. صدا و شهرت قمر باعث شد که کمپانی‌های ضبط صفحه برای ضبط صدای او به تهران نماینده اعزام کنند 


Masnavi afshari ghamar 1

تک خال

★⚖★ 

من کودک خِش خِش برگ های پاییزم، پاییزی که رنگش اوج احساس است



Sirvan Khosravi - Baroone Payizi

شجریان. آخ مهتاب

شجریان. سلسله مو

Marzieh Asheghe Sheyda

بگذار بسوزم

غمگین چو پائیزم از من بگذر

شعری غم انگیزم از من بگذر

سرتا به پا عشقم دردم سوزم

بگذشته در آتش همچون روزم

غمگین چو پائیزم از من بگذر

شعری غم انگیزم از من بگذر

بگذار ای بی خبر بسوزم

چون شمعی تا سحر بسوزم

دیگر ای مه به حال خسته بگذارم

بگذر و با دل شکسته بگذارم

بگذر از من تا به سوز دل بسوزم

در غم این عشق بی حاصل بسوزم

بگذر تا در شرار من نسوزی

بی پروا در کنار من نسوزی

همچون شمعی به تیر شبها

میدانی عشق ما ثمر ندارد

غیر از غمها دلی دگر ندارد

بگذر زین قصه ی غم افزا

Marzieh Az Man Bogzar

تصنیف به رهی دیدم برگ خزان
با صدای ایرج بسطامی
آهنگساز : پرویز یاحقی
شعر : بیژن ترقی
سه تار : حسین مجیدیان
به رهی دیدم برگ خزان، پژمرده ز بیداد زمان، کز شاخه جدا بود؛
چو ز گلشن رو کرده نهان، در رهگذرش باد خزان، چون پیک بلا بود.‏
ای برگ ستمدیده‌ی پاییزی، آخر تو ز گلشن ز چه بگریزی؟
روزی تو هم آغوش گلی بودی، دلداده و مدهوش گلی بودی
ای عاشق شیدا، دلداده‌ی رسوا، گویمت چرا فسرده ام
در گل نه صفایی باشد نه وفایی، جز ستم ز وی نبرده ام
آه! خار غمش در دل بنشاندم، در ره او من جان بفشاندم
تا شد نوگل گلشن و زیب چمن

رفت آن گل من از دست، با خار و خسی پیوست
من ماندم و صد خار ستم، وین پیکر بی جان
ای تازه گل گلشن، پژمرده شوی چون من
هر برگ تو افتد به رهی پژمرده و لرزان

به رهی دیدم برگ خزان، پژمرده ز بیداد زمان، کز شاخه جدا بود؛
چو ز گلشن رو کرده نهان، در رهگذرش باد خزان، چون پیک بلا بود. 

ایرج بسطامی...به رهی دیدم برگ خزان

DELKASH - CHO ASIRE DAME TOAM

شجریان / اشک مهتاب/ سروده سیاوش کسرایی

شجریان | اشک مهتاب

My remix for the amazing Dido, now available to buy on iTunes, 

Also buy the remixes at Beatport - http://beatport.com/s/r1abFb

Everything To Lose

Dido - Everything To Lose (Fred Falke Remix)

uploaded by h.zamini @ facebook.com/Behtarin.Songs

Banan - Elahe Naaz

شجریان - ئاسمانی عیشق

از آهنگهای بیادگار مانده از یک آوازه خوان اسطوره ای ایران - بانو مرضیه - است که دیری نیست  از میان دوستدارانش پرکشید و رفت - این ترانه از نظر من یکی از آثاری است که بدون شک جای او را در بین دلهای مردم باز نمود و همه با آن خاطره دارند.


MARZIEH ای بت چین، ای بت چین، ای صنم

شعر: بیژن ترقی | آهنگساز: همایون خرم | آلبوم: سنگ خارا

www.facebook.com/delnavazan.playlist

مـی‌گذرم تنها، از میـان گلها
گه به‌ گلستانها، گه به‌ کوه و صحرا
تازه گلی سر راهم گیرد و با من گوید
محرم راز تو کو؟
خار رهی به تمنا دامن من بگرفته 
کان گل ناز تو کو؟
راز عشق مرا گل در گوش صبا
گفت و غمم بِـفُـزود
آنگه درهمه جا راز درد منـو
قصه عشق تو بود 
چون به‌ حُسن آسمانی، ازمَهی برتر
شعله عشق من از گردون برآرد سر
درگلستان هم ز تنهایی روم من اگر

در میان گلها | مرضیه

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد

به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد

در این بازار  عطاران مرو هر سو چو بیکاران

به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد

ترازو گر نداری پس تُرا   زو  ره   زند هر کس

یکی قلبی بیاراید   تو پنداری که زر دارد

تو را بر در نشاند او به طراری که می آیم

تو منشین منتظر بر در ، که آن خانه دو در دارد

به هر دیگی که میجوشد  میاور کاسه و منشین

که هر دیگی که میجوشد  درون چیزی دگر دارد

نه هر کلکی شکر دارد ، نه هر زیری زبر دارد

نه هر چشمی نظر دارد ، نه هر بحری گوهر دارد

بنال ای بلبل دستان ، ازیرا ناله مستان

میان صخره و خارا اثر دارد ، اثر دارد

بنه سر گر نمیگنجی ، که اندر چشمه سوزن

اگر رشته نمیگنجد ازآن باشد که سر دارد

چراغ است این دل بیدار، به زیر دامنش می دار

از این باد و هوا بگذر، هوایش شور و شر دارد

چو تو از باد بگذشتی مقیم چشمه ای گشتی

حریف همدمی گشتی که آبی بر جگر دارد

چو آبت بر جگر باشد  درخت سبز را مانی

که میوهی نو دهد دایم درون دل سفر دارد

مثنوی

شهرام ناظری - دلا نزد کسی بنشین

به رهی دیدم برگ خزان
پژمرده ز بیداد زمان
کز شاخه جدا بود
چو ز گلشن رو کرده نهان
در رهگذرش باد خزان
چون پیک بلا بود

ای برگ ستمدیده ی پاییزی
آخر تو ز گلشن ز چه بگریزی
روزی تو هماغوش گلی بودی
دلداده و مدهوش گلی بودی

ای عاشق شیدا
دلداده ی رسوا
گویمت چرا فسرده ام
در گل نه صفایی
باشد نه وفایی
جز ستم ز وی نبرده ام

آاااه بار غمش در دل بنشاندم
در ره او من جان بفشاندم
تا شد نوگل گلشن و زیب چمن
رفت آن گل من از دست
با خار و خسی پیوست
من ماندم و صد خار ستم
وین پیکر بی جان
ای تازه گلِ گلشن
پژمرده شوی چون من
هر برگ تو افتد به رهی
پژمرده و لرزان

به رهی دیدم برگ خزان
پژمرده ز بیداد زمان
کز شاخه جدا بود
چو ز گلشن رو کرده نهان
در رهگذرش باد خزان
چون پیک بلا بود

MARZIEH - BIDAAD E ZAMAAN مرضیه - بیداد زمان

Bahare delkash Ney A. Arandi

خاطرات عمر رفته در نظر گاهم نشسته
در سپهر لاجوردی آتش آهم نشسته
ای خدای بی‌ نصیبان طاقتم ده ، طاقتم ده
قبله گاه ما غریبان طاقتم ده ، طاقتم ده

ساغرم شکست‌ ای ساقی ، رفته‌ ام ز دست ‌ای ساقی
ساغرم شکست‌ ای ساقی ، رفته‌ ام ز دست ‌ای ساقی
در میان توفان بر موج غم نشسته منم ، در زورق شکسته منم ‌، ای ناخدای عالم
تا نام من رقم زده شد ، یک باره مهر غم زده شد بر سرنوشت آدم 
ساغرم شکست‌ ای ساقی ، رفته‌ ام ز دست ‌ای ساقی

تو تشنه کامم کشتی‌ در سراب ناکامی ‌ها ‌، ای بلای نا فرجامی ها
نبرده لب بر جامی‌ ، می کشم به دوش از حسرت بار مستی و بد نامی‌ ها 
بر موج غم نشسته منم ، در زورق شکسته منم ، ای ناخدای عالم
تا نام من رقم زده شد ، یک باره مهر غم زده شد بر سرنوشت عالم
ساغرم شکست‌ ای ساقی ، رفته‌ ام ز دست ‌ای ساقی

حکایت از چه کنم ، شکایت از چه کنم
که خود به دست خودم آتش بر دل خون شده ی نگران زده ام
حکایت از چه کنم ، شکایت از چه کنم
که خود به دست خودم آتش بر دل خون شده ی نگران زده ام

بر موج غم نشسته منم ، در زورق شکسته منم ، ای ناخدای عالم
تا نام من رقم زده شد ، یک باره مهر غم زده شد بر سرنوشت آدم

تو تشنه کامم کشتی‌ در سراب ناکامی ‌ها ‌، ای بلای نا فرجامی ها
نبرده لب بر جامی‌ ، می کشم به دوش از حسرت بار مستی و بد نامی‌ ها 
بر موج غم نشسته منم ، در زورق شکسته منم ، ای ناخدای عالم
تا نام من رقم زده شد ، یک باره مهر غم زده شد بر سرنوشت آدم
ساغرم شکست‌ ای ساقی ، رفته‌ ام ز دست ‌ای ساقی
ساغرم شکست‌ ای ساقی ، رفته‌ ام ز دست ‌ای ساقی

Marzieh Khaterate Omre Rafteh (Taghatam)

من که مجنون توام
مست و مفتون توام
در جهان افسانه ام
زان که افسون توام
با که گویم راز دل
من که دل خون توام

من که مجنون توام
مست و مفتون توام
در جهان افسانه ام
زان که افسون توام
با که گویم راز دل
من که دل خون توام

من کیم دلداده ای حسرت نصیبم وای بر من
نا امید از چاره دردم طبیبم وای بر من

من که در کویت ندارم جز گناه بی گناهی
بی گنه خونین دل از طعن رقیبم وای بر من

گل بسوزد از غمم، در چمن گر بگذرم
من ز حسرت همچو گل، جامه بر تن بردرم
گر بگرید چشم من، بگذرد اشک از سرم

در دل شب از غمت یک آسمان اختر بریزم
جای آه از سینه سوزان خود آذر بریزم

گل بسوزد از غمم، در چمن چون بگذرم
من ز حسرت همچو گل، جامه بر تن بردرم
گر بگرید چشم من، بگذرد اشک از سرم

Marzieh Majnoone To

شجریان: نوا

تصنیف چنگ رودکی -بوی جوی مولیان
آواز بیات اصفهان
آواز: بانو مرضیه
، استاد غلام حسین بنان
دستگاه همایون
شعر: رودکی
اثر: زنده یاد استاد روح الله خالقی

Booy Jouye Moolian (Bayat Esfahan) |  مرضیه ،غلامحسین بنان بوی جوی مولیان

Golnaraqi - mara bebos

Az Vaghti Omadi

تصنیف آتش جاودان - آتشی در سینه دارم جاودانی...ء

Marzieh - Raftam ke Raftam

Ahmad