نقش من- الهه :خواننده- عمادرام:آهنگساز - معینی کرمنشاهی: شعر

An Empty Chalice

Por Kon Piale Ra (feat. Mohammad Reza Shajarian)

حسام الدین سراج - بوی بهشت

جامه دران

Shekveh        شکوه
Music : Mohsen Namjoo
موسیقی از محسن نامجو
Based on a song by Nader Golchin
بر اساس ترانه‌ای از نادر گلچین
Vocals & Choir : Mohsen Namjoo
آواز و کر : محسن نامجو
Guitar & Setar : Mohsen Namjoo
گیتار و ستار : محسن نامجو
Piano : Sheyda Bahramian
پیانو : شیدا بهرامیان
Strings, Percussion, Duduk & Bass : Shahab Aledavoud             
ضرب، دودوک، باس و سازهای آرشه‌ای : شهاب آل داوود
Arrangement and Orchestration : Shahab Aledavood
تنظیم : شهاب آل داوود

===========================

به شکوه گفتم برم زدل یاد روی تو  آرزوی تو
به خنده گفتا نرنجم از خلق و خوی تو  یاد روی تو
ولی زمن دل چو برکنی، حدیث خود بر که افکنی
هرکجا روی وصله ی منی، ساغر وفا از چه بشکنی
 
گذشتم از او به خیره سری، گرفته ره مه دگری
کنون چه کنم با خطای دلم؟ گرم برود آشنای دلم
به جز ره او نه راه دگر، دگر نکنم، خطای دگر
  
به شکوه گفتم برم زدل یاد روی تو  آرزوی تو
به خنده گفتا نرنجم از خلق و خوی تو  یاد روی تو
ولی زمن دل چو برکنی، حدیث خود بر که افکنی
هرکجا روی وصله ی منی، ساغر وفا از چه بشکنی
..........
نخفته¬ام ز خیالی ، نخفته ام ز خیالی که می¬پزد دل من
خمار صد شبه دارم، خمار صد شبه دارم ، شرابخانه کجاست

Mohsen Namjoo _ SHekveh

می تراود مهتاب-نیما یوشیج  با صدای احمد شاملو

Telegram.me/bayat_arsh_amir
https://www.instagram.com/bayat_arash/


یادیارTelegram.me/bayat_arsh_amir .....   Music by Arash Bayat&Amir Bayat

در دنیای تو ساعت چند است

غزلیات حافظ

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

همایون شجریان | مولانا ( مولوی ) - دیوان شمس | نباشد عیب پرسیدن تو را خانه کجا باشد

اجرای #خصوصی آواز ابوعطا
به تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۵۹

فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
که در این دامگه حادثه چون افتادم
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض
به هوای سر کوی تو برفت از یادم
کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت
یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
می‌خورد خون دلم مردمک دیده سزاست
که چرا دل به جگرگوشه مردم دادم
پاک کن چهره حافظ به سر زلف ز اشک
ور نه این سیل دمادم ببرد بنیادم

-------------------

بهار دلکش رسید و دل به جا نباشد
از اینکه دلبر دمی به فکر ما نباشد
در این بهار ای صنم بیا و آشتی کن
که جنگ و کین با من حزین روا نباشد
صبحدم بلبل، بر درخت گل، به خنده میگفت
مه جبینان را، نازنینان را، وفا نباشد
اگر تو با این دل حزین عهد بستی
حبیب من با رقیب من، چرا نشستی؟
چرا عزیزم دل مرا از کینه خستی؟
بیا برم شبی از وفا یک شب، ای مه نخشب
تازه کن عهدی که برشکستی

جامه دران

Ahmad