تو چه دانی که ما چه مرغانیم ، هر نفس زیرِ لب چه می خوانیم
چرخ از بهر ماست در گردش ، زان سبب همچو چرخ گردانیم

در مذهب ما محب و محبوب یکیست ، رغبت چه بود راغب و مرغوب یکیست
گویند مرا که عینِ او را بطلب ، چه جای طلب طالب و مطلوب یکیست

در راهِ خدا دو کعبه آمد حاصل ، یک کعبه ی صورت است و یک کعبه ی دل
تا توانی زیارتِ دلها کن ، بهتر ز هزار کعبه باشد ، یک دل

من ترکِ شاهد و ساغر و مستی نمی کنم ، صد بار توبه کردم دیگر نمی کنم
باغِ بهشت و سایه ی طوبی و قصر و حور ، با خاکِ کوی دوست برابر نمی کنم

ما صوفیِ صفحه ی صفاییم ، بی‌ خود ز خودیم و از خداییم

Rendaneh رندانه آیدین جودی - محمد تیام

موسیقی متن فیلم "کنعان" مانی حقیقی / اثر کریستف رضاعی


Christoph Rezaei - ''Canaan'' movie soundtrack

برو جلو هنو راه بازه مرد
با همه غمایی که داری باز تو بخند
دردا روی تنم خالکوبین
نمیخوام زندگیت بشه داستان من
برو جلو هنوز راه باز مرد
با همه غمایی که داری باز تو بخند
دردا روی تنم خالکوبین
نمیخوام زندگیت بشه داستان من


دوباره منمو من جلومون در وروردیه
حسم مث تنهایی بعد شلوغیه
هم خوبه هم بد صبورو تک پر
با آدمای دورت از هر جوری بدتر
نه قصه بلدی نه اهل قصه ای
نه جنس تقلی نه قسطی زنده ای
پاهات راه میره اما دلت کلیده
اخلاق همیشه روش یکی تلپی ریده
تو دفنی پشت خاک خاطراتت
دل تنگ پولی بعد خانواده
حرفاتو قورت میدی تا شنونده شی
پر حرفی ولی خب میگی بزنم که چی
تا صدای برندت باشه جای بلندتر
فس تلپی توی خونه پا منقل
و لم دادی رو همه کبودیات
و زیر لب میگی این طعم جوونیاست


ببین زندگی چیه از نظر تو؟
یه نامه عاشقانه لابه لای سبد گل؟
ها؟ یه گیتار یه سیگار ترانه خون بیدار
شکست عشقی یا لحظه های خوب دیدار
داداشی واسه ی من عادین اینا
من یه جوونم از نوع مادی بیکار
یه نشه خل لش و خل بازیگر نقش دو
خودم شدم رد مخ و زندگیم توش رفته گه
نفهمیدم چی شد که عمرو وقتو آب برد
نفهمیدم چی شد که مغز پوکم تاب خورد
خمیم عقبیم نگاه کن به بقلیت
اونم رسید به آرزوشو تورو خواب برد
آخ که دارم تا ته میسوزم
سرنوشت نخ بود منم یه سوزن
خیس خیس زیر بارون.لیز لیز زیر پامون
دنیا داره یادش میره مارو آروم اروم
 
برو جلو هنوز راه بازه مرد
 

مشتی باش عین ما هرکی داشته ادعا
قهرمان قصه هاست سینه سوخته مثل ما
زشت عین خوشگلا جغد باشو خوش صدا
سیری فکر گشنه ها اون بالایی پشت ماست
زنده باش نه زندگی کن گنده باشو بچگی کن
قصه باش نه قصه گو عشقی باش تو فنت قو
خودت باش واقعی رد شو بشکون شاخ دیو
هرچی هستی خر نباش قانع به کم نباش

Radde Pa [Deep Mix By Dj.MAvi]

شماره 16

یاد بعضی نفرات در گردش فصول

پاییز یهو میاد - رادیو چهرازی

Hadi Pakzad - Free Spirit

" به یاد خسروشکیبایی "

زمزمه ی سر انگشتان باد ، در خواب خوش گیسوانت ، زیباییه شاعرانه ایست ، که دلم را به بازی میگیرد..
در چشم انداز هر کجای طبیعت تورا میبینم..
در چشمه
در رود
در دریا
در گل
در درخت
در جنگل
در دره
در دشت 
در کوه
تو تمایی عشقی در یک وجود و تمامی ارزوهایی در یک لباس
 طعم عشق تو..
 
دل روشنی دارم ای عشق
دل روشنی دارم ای عشق

صدا کن مرا از صدف های سرشار باران
صدام کن مرا از گلوگاه سبز شکفتن
صدایم کن از خلوت خاطرات
 
بگو با کدامین نفس میتوان تا کبوتر سفر کرد
بگو با کدامین افق میتوان تا شقایق خطر کرد 


Sasver - Tame Eshgh طعم عشق تو

دختر همسایه - ناصر صبوری 

دختر همسایه شبای تابستون گاهی میومد روی بوم
هردفه یک گلی پرت میکرد میون خونمون 
یعنی زود بیا روی بوم دلش نمیگرفت اروم
طی میکردم با چابکی پله ها رو 10 تا یکی
تا می رسیدم اون بالا قایم میشد میگفت حالا
اگه راستی مردی باید دنبالم بگردی
 اگه راستی مردی باید دنبالم بگردی
بازی قایم موشک حالی داره با یه دختر بانمک حالی داره
موش موشک اسه برو بازی کردی
اگه پیداش بکنی خیلی مردی
خلاصه اخر پیداش میکردم تا میتونستم نگاش میکردم
میگفت دورت بگردم منم دورش میگشتم
میگفت دورت بگردم منم دورش میگشتم

Dokhar e Hamsaayeh دختر همسایه

خواننده : آرش میتویی 

شعر : حافظ

 
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس
من و همصحبتی اهل ریا دورم باد
از گرانان جهان رطل گران ما را بس
قصر فردوس به پاداش عمل می‌بخشند
ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس
بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین
کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان
گر شما را نه بس این سود و زیان ما را بس
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
از در خویش خدا را به بهشتم مفرست
که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس
حافظ از مشرب قسمت گله ناانصافیست
طبع چون آب و غزل‌های روان ما را بس




Arash Mitooyi - Ma Ra Bas

Lyrics & Vocal: Saeed Karimi


بیا، تشریفت و این ور بیار، شیما!
راحت باش مانتوت و هم دربیار، شیما!
عرق کردی، کِرِم از صورتت ریخته
به اون دیوارِ کوفتی زُل زدی، شیما!
یه هفته‌س خواب ندارم، خیلی دیر شد اما خوب شد اومدی شیما!
زدم تو «بیلی وایلدر» هی دارم «آپارتمان» می‌بینم، آی شیما!
یه شرکت مرد و زد درگیرتن، تازه رئیس بو بُرده صبح‌ها دیر می‌ی شیما!

چقد مجبورم از چشمات غزل باشم
چقد تو خوشگلی لامصب اک که هی!
چرا هیشکی نمی‌فهمه؟! حالم خوش نیست!
حالم تسلیمِ دستانه!
موهات شیما! موهات ریخته رو دنیام
موهات شیما! حواس واسه‌م نمی‌ذاره
بلنده مشکیه اونقد که یک ساله
شب از روزای من دس بر نمی‌داره

حالم شیما! فدای حالِ داغونت
هنوزم قهوه‌ت و تلخ می‌خوری شیما؟
موبایلت باز داره زنگ می‌خوره بردار
یه شهر می‌فهمن الان قصه‌م و شیما! 
صد و پونزده تماسِ ناموفق، خب ...
خب ... نرو شیما

K.Show - Shima

Şövket Elekberova - Aldatmayaq Bir'Birimizi

من یک روز گرم تابستان دقیقا یک 13 مرداد حدود ساعت 3 و ربع کم بعد از ظهر عاشق شدم. من که پسر آقا جان بودم عاشق لیلی دختر دایی جان ناپلئون شدم. عینا مثل اینکه پسر چرچیل عاشق دختر هیتلر بشه.

کتاب دائی جان ناپلئون به قلم ایرج پزشکزاد - صفحه 1 - خوانش علیرضا ق

مستندی درباره ایرج پزشکزاد
http://youtu.be/dy3uy2cpNDk

http://www.yasbooks.com/dl/roman/romane%20irani/2145.zip

جملات آغازین کتاب دائی جان ناپلئون / خوانش علیرضا ق

https://youtu.be/CquphR6kEkE

[My first Remix experience]
Background : [ Damien Rice - It Take a Lot To Know a Man ]

شاعر: احمد شاملو
دفتر: ابراهیم در آتش
شعر: بر سرمای درون

همه
لرزش دست و دلم
از آن بود که
که عشق
پناهی گردد
پروازی نه
گریز گاهی گردد
آی عشق آی عشق
چهره آبیت پیدا نیست

***

و خنکای
مرحمی
بر شعله زخمی
نه شور شعله
بر سرمای درون
آی عشق آی عشق
چهره سرخت پیدا نیست

***

غبار تیره تسکینی
بر حضور ِ وهن
و دنج ِ رهائی
بر گریز حضور
سیاهی
بر آرامش آبی
و سبزه برگچه
بر ارغوان
آی عشق آی عشق
رنگ آشنایت
پیدا نیست

Ay Eshgh

Ahmad Shamlou - Ay Eshgh [Remix by Ali Reza Q]

ای خاکی که در تو بدنیا آمدم قطعا دوستت دارم،
 ولی نه حال بد الان ات را
وطنی غمگین و غارت زده را نمی‌توان دوست داشت
راستش تو هیچوقت انتخاب من نبودی حتی آخرین انتخاب
ولی چه می‌شود کرد که سرنوشتم بودی تو
همیشه از تو فرار کردم تا جاییکه میتوانستم
خواستم از تو دور شوم ولی نه زیاد دور
همیشه زورآزمایی کردم با خودم تا سالها نبینمت ولی نشد
ولی حالا حرف ازینها گذشته، دارد برایت اتفاقات بدی میفتد
من جدی جدی دارم برایت نگران میشوم 
برای تو و همه کسانی که بر تو هستند
19 April 2024
12:54 AM

دارم برایت نگران میشوم / خوانش علیرضا ق

Nino Katamadze - Quchashi ertkhel [Once In The Street]

Once in the street
Familiar wind
Has brought to me
Smell of hair
Smell of hair was yours
Such familiar and diverse

Really somewhere here is
Your dark blue sad eyes
I Would regret nothing
If only one time to feel
If only one time (can touch them)

Again and again I go somewhere
Only the familiar wind near with me
Again and again I think of you
And ocean of your hair

Live Performance :
https://youtu.be/9P4mhyvJQ9Q

*****
In Georgian :

Qutshashi ertkhel natsnobma qarma
me momitana surneli tmebis.
surneli tmebis, is iko sheni
ase natsnobi da mravalferi.

Nutu sadghats aq aris,
sheni lurji tvalebi...
arafers davishurebdi
ertkhel rom mat shevkhebodi,
ertkhel rom mat shevkhebodi.

Isev da isev,
mivdivar sadghats,
natsnobi qari
matsilebs mkholod,
isev da isev,
me vfiqrob shenze,
da sheni tmebis okeaneze.



 

Nino Katamadze - Once In The Street (Instrumental)

شاعر: احمد شاملو - تخلص ا. بامداد
دفتر: ابراهیم در آتش
شعر: شبانه 14
(نشرشده در فروردین 1351)

"مرا
        تو  
بی سببی
           نیستی.
به راستی
 صلتِ کدام قصیده ای
                         ای غزل؟
ستاره بارانِ جوابِ کدامِ سلامی
                                     به آفتاب
از دریچه ی تاریک؟
+
کلام از نگاهِ تو شکل می بندد
خوشانظر باز یا که تو آغاز می کنی!
پسِ پشتِ مردمکانت
فریادِ کدام زندانی ست
که آزادی را
به لبانِ برآماسیده
                  گلِ سرخی پرتاب می کند؟ -
ورنه این ستاره بازی
حاشا
چیزی بدهکارِ آفتاب نیست.
+
نگاه از صدایِ تو ایمن می شود.
چه مؤمنانه نامِ مرا آواز می کنی!
ودلت
کبوترِآشتی ست
در خون تپیده
به بامِ تلخ.
 
با این همه
چه بالا
چه بلند
پرواز می کنی!



یافتن پاسخ هایی در چند پرسش و یا به زبان ساده پاسخ را از خود پرسش دریافت کردن، برخلاف، رویکرد متفاوتی است که شاملو در شعر شبانه با شاعرانگی ویژه‌ای که به وسیله ی زبان در مفهوم شکل گرفته، به آن پرداخته است.

Ahmad Shamloo - Shabane مرا تو بی‌سببی نیستی

نام فیلم: داره صبح میشه
کارگردان: یلدا جبلی
بازیگران: رویا نونهالی، رعنا آزادی‌ور، مهدی احمدی، بابک کریمی، ایرج شهزادی، امیر حسین آرمان 

خلاصه داستان فیلم:
داره صبح میشه قصه چهار خانواده با رازهای درهم‌تنیده‌شان را در یک شب تا صبح روایت می کند، قصه عشق و بحران رابطه، قصه رازهایی که سالها مدفون شده و امشب وقت دوباره‌عیان‌شدنش است. این قصه‌ها در امتداد هم هستند و در جاهایی به هم گره‌می‌خورند. فیلمنامه کاملاً دیالوگ‌محور است و جاذبه‌ی فیلم هم به ارتباط و دیالوگ‌های میان شخصیتهاست. در این اپیزود، تنها به رابطه امیر و لیلا که بعد از ده سال آن‌هم بصورت اتفاقی همدیگر را دیده اند پرداخته‌ شده است.


متن : حمید سلیمی 
گوینده : محمود سرمدی
 

اثر مهدی ستوده، دی ماه  1396

https://soundcloud.com/dialoguebox

t.me/dialoguebox

instagram.com/dialoguebox_episodes

DialogueBox;

DialogueBox - Episode34 [Final Part]

Picture : Looking from Halfeti town to the Euphrates river [2013].
Halfeti is a small district on the east bank of the river Euphrates in Şanlıurfa Province in Turkey, 120 km from the city of Şanlıurfa.

دیشب خوابتو دیدم / خوانش علیرضا ق

محمد مختاری در ۱ اردیبهشت ۱۳۲۱ در مشهد به دنیا آمد و در ۱۲ آذر ۱۳۷۷ در ماجرای موسوم به قتل‌های زنجیره‌ای کشته شد. وی از شاعران، نویسندگان، مترجمان و منتقدان چپ گرای معاصر ایران و از فعالین در کانون نویسندگان ایران بود.

***

"بی خوابی"

چه فرق می کرد زندانی در چشم انداز باشد
یا دانشگاهی؟
اگر که رویا تنها احتلامی بود بازی گوشانه
تشنج پوستم را که میشنوم
سوزن سوزن که میشود کف پا
علامت این است که چیزی خراب میشود
دمی که یک کلمه هم زیادی ست
درخت و سنگ و سار و سنگسار و دار
سایه ی دستی ست که می پندارد
دنیا را باید از چیزهایی پاک کرد
چقدر باید در این دو متر جا ماند تا تحلیل جسم حد زبان را رعایت کند؟
چه تازیانه کف پا خورده باشد
چه از فشار خونی موروث در رنج بوده باشی
قرار جایش را می سپارد به بی قراری
که وقت و بی وقت
سایه به سایه
رگ به رگ
دنبالت کرده است تا این خواب

محمد مختاری - بی خوابی

این گروه کُر منتخبی از دخترانی بود که در گروه های سرود فعالیت می کردند و گویا بین سال های ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۵ هر سال جایی اردو می زدند و آهنگ های سنتی را اجرا می کردند.

گروه کر دختران شیراز - رفتم که رفتم

شاملو این شعر را در ۱۳۳۴ به یاد مرتضی کیوان سرود؛ معلمی که پس از کودتای ۲۸ مرداد، بدلیل پنهان کردن سه تن از نظامیان فراری سازمان نظامی حزب توده در خانه خود، دستگیر و در ۲۷ مهر ۱۳۳۳ در زندان قصر تیرباران شد.

صدا: احمد شاملو  / شعر: از عموهایت / از مجموعه: هوای تازه ۱۳۳۶ 
موسیقی: فردین خلعتبری / قطعه: به یادت می آورم "موسیقی متن سریال مدار صفر درجه" / آلبوم: بخاطر سنگفرشی که مرا به تو می رساند 2010

Az Amuhayat

Ahmad Shamlou - Az Amuhayat [Remix by Ali Reza Q]

My first "Shajarian Mashup" :)

M.R. Shajarian + Leyla The Band - Gholam'e Chashm Vs Yokluğunda
(Mashup By Ali Reza Q)

* A mashup is a creative work, usually in a form of a song, created by blending two or more pre-recorded songs, usually by overlaying the vocal track of one song seamlessly over the instrumental track of another.

July 2018

M.R. Shajarian + Leyla The Band - Gholam'e Chashm Vs Yokluğunda (Mashup By Ali Reza Q)

Etti Ankri - Mishala 
[ אתי אנקרי - משאלה ]

* Esther "Etti" Ankri (born 1963)is an Israeli singer-songwriter and a former Female Singer of the Year in Israel.


Hebrew Lyrics:

אל מול עיני חולפות עכשיו תמונות,
רכבת לילה עמוסת קרונות
בחלונות מוארים.
בתמונה אחת עוד ילד,
באחרת גג ודלת
כה מוכרים.

אני רואה ספסל ותחנה
ויד מונחת על כתף קטנה,
וחיוכים חמים.
מישהו עצום עיניים
הצוחק עד לב שמיים,
נער תמים.

איזה עולם מוזר.
עולם מוזר.

שפתיים לוחשות באפילה,
רואה ולא שומעת אף מילה
לפני הנשיקה.
איך שימרנו את הטעם
איך הלב הכה כמו רעם
עד השתיקה.

איזה עולם מוזר.
איך הזמן שלי נוסע
ואני היטב יודע
איש לא חזר
אל קו ההתחלה
זוהי רק משאלה.

1998

Etti Ankri - Mishala

لبت کجاست؟ که خاک چشم به راه است

محمد مختاری

لبت کجاست؟ / سروده ی محمد مختاری / خوانش علیرضا ق

به یاد فروغ، مثل هر ۲۴ بهمن / خوانش علیرضا ق

هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتنِ خود برنخاست که من به زندگی نشستم!
□
و چشمانت رازِ آتش است.

و عشقت پیروزیِ آدمی‌ست
هنگامی که به جنگِ تقدیر می‌شتابد.

و آغوشت
اندک جایی برای زیستن
اندک جایی برای مردن
و گریزِ از شهر
                 که با هزار انگشت
                                       به وقاحت
پاکیِ آسمان را متهم می‌کند.
□
کوه با نخستین سنگ‌ها آغاز می‌شود
و انسان با نخستین درد.

در من زندانیِ ستمگری بود
که به آوازِ زنجیرش خو نمی‌کرد
من با نخستین نگاهِ تو آغاز شدم

من با نخستین نگاه تو آغاز شدم / شعر و صدای شاملو

شعر و صدا :  شمس لنگرودی

تو ديگر نيستي
انار شكسته اي
كه خاطره هاي خونينش تنها 
بر دست و دهان ميماند
تو ديگر نيستي
مگر به صورت شعري در دهان
و لمس سر انگشتهاي تمام شده ات
بر دستهايمان
شگفت، پرداخت شده
لعلگون
انار دهان گشوده
از اين بيش نميماند
بر درخت

تو ديگر نيستی / شعر و صدای شمس لنگرودی

«بهار نیز می‌گذشت و تابستان رسید و‌ رفت و پاییز شد و چشم خیره به یک سو نمانده بود و آهسته، آهسته آهسته، من گوشه‌های تازه می‌دیدم. دریافتم که مزه گس شراب خوشایند است و تن به آفتاب سپردن شاد می‌کند و بوی بوته‌گون و‌ رنگ رس و سختی سنگ، و پاکی آسمان کوهستان را دریافتم، و هر بار که در ابتدای شب با چند دوست در راه‌های خلوت میدویدیم تا تن‌ به زورآزمایی‌ها آماده ساخته باشیم لذت می‌بردم که هوا سرد بود و نفس‌هایم گرم. و آنگاه مزه‌ی شیر داغ و پارگی پوست پرتقال خوشایند بود... در می‌یافتی که نیروی تن زیباست. و تن لذت دیگری نیز داشت. تن دختری را گرم می‌کردی و تنت را گرم می‌کرد و بوی بادام‌کوهی می‌گرفت و از لای لبان نمدارش نفس، گاه کوتاه و گاه لرزنده، اما پیوسته از درد و لذت گرم، بر چهره‌ات می‌خورد و می‌فشردت و می‌فشردیش و بر شقیقه‌اش تارهای نرم مو نم داشت و چشم‌هایش را می‌دیدی که بیحال می‌شود و خودت می‌رفتی و هنوز برنگشته می‌رفتی و باز می‌رفتی و برنمی‌گشتی و همچنان لرزان می‌رفتی و بعد باز که میامدی انگار خورشید بودی برآمده از پشت کوه‌های شسته به ابرهای سرشار از نور....»

ابراهیم گلستان

کمانچه ی امین ناصری
https://soundcloud.com/amin-naseri/gradually

آهسته آهسته / نوشته ی ابراهیم گلستان / خوانش علیرضا ق

علی(علی مصفا): چی شده کفشت ؟ / خانم دکتر(لیلا حاتمی): میخش زده بیرون، هر کفش دیگه بود تا حالا انداخته بودمش بیرون… این یکی رو دلم نمیاد. / علی: رهاش کن بره رئیس ! / خانم دکتر: یعنی چی؟ / علی: هیچی، یه رفیق داشتم همیشه هر وقت یه چیزی اذیتت میکرد میگفت رهاش کن بره… شرش کم میشه ! چرت میگفت البته … / خانم دکتر: مخصوصا در مورد میخ کفش، بدتره، میره تو پای آدم! / علی: از اینایی بود که تو زندان هیپنوتیزم و اینجور چیزا یاد گرفته بود ؛ یدفعه من و سیما رو برد کافه دنیس! / خانم دکتر: سیما کی بود ؟ / علی: سیما… یکی از بچه های دانشگاه. / خانم دکتر: دوستش داشتی؟ / علی: مثلا …. خیلی شبیه مینا بود… همون دخترداییم که از تاریکی می ترسید. / خانم دکتر: اون چی؟ اونم تورو دوست داشت؟ / علی: نمیدونم …من هیچوقت هیچی بهش نگفتم … من اینجوریم …همیشه هر وقت باید یک کاری بکنم یدفعه اصلا هیچ کاری نمیکنم…

چیزهایی هست که نمی دانی
 کارگردان:فردین صاحب‌الزمانی
محصول:۱۳۸۹

فایل اصلی:
https://soundcloud.com/yaghma/dialogos-sin-tinilsfrahm-olafur-rework-amir

رهاش کن بره رئیس / چیزهایی هست که نمی دانی

فراموش نمیکنیم
فراموش نمیکنیم
فراموش نمیکنیم

"کثافت بزنن به اون خونِ نجس‌ت، که بچه‌ی مردم رو زدی"

When she thought i was taking photo

Alain Barriere - Elle était si jolie // French entry in Eurovision Song Contest 1963

Elle était si jolie que je n’osais l’aimer
Elle était si jolie, je ne peux l’oublier
Elle était trop jolie quand le vent l’emmenait
Elle fuyait ravie et le vent me disait
Elle est bien trop jolie, et toi, je te connais
L’aimer toute une vie, tu ne pourras jamais
Oui, mais elle est partie, c’est bête, mais c’est vrai
Elle était si jolie, je n’oublierai jamais

Aujourd’hui c’est l’automne et je pleure souvent
Aujourd’hui c’est l’automne, qu’il est loin le printemps
Dans le parc où frissonnent les feuilles au vent mauvais
Sa robe tourbillonne, puis elle disparaît

Elle était si jolie que je n’osais l’aimer
Elle était si jolie, je ne peux l’oublier
Elle était trop jolie quand le vent l’emmenait
Elle était si jolie, je n’oublierai jamais

Elle était si jolie [She Was So Pretty] 1963

موسیقی، آخرین مأمن برای آرامش

Each music has its own way of making us recall a story, either sad or happy :)

Popular tracks by Ali Reza's Music Diary