صحنه ی اول
باد پیچید تو مزرعه ی گندم / پشت زمینای خونه ی پدربزرگ
اینجا کویره /گرم، خشک، سخت ،بزرگ
گفتم یادته نواختی برامون/ با گندما سوت سوتک ساختی برامون
اومد یادم اومد یادش و ساخت / سوت سوتک رو بازم نواخت
بازم نوا…
باد همم نواخت
بازم نواخت بادم نواخت ولی بازم نواخت
دیگه همه چی بدجور داره غروب میکنه علی اقا
مزرعه گندم🫡