در آن صبح سترون سرد پاییزی
نیستان سوخت
دستان سوخت
همین خنیانگر آیین مستان سوخت
بنال ای قمری کوکو زن افسانه های دور
بنال ای بينوا تنبور
تو ای از جفت همپرواز خود تا جاودان مهجور
بنال ای بينوا تنبور
به سوگ زير و بم، غم نال…
درود
عشق است بسیار زیبا
❤
همین خنیاگر آیین دستان سوخت