این شعراز زبان یک مرد هست و بهتر بود از صدای مرد استفاده میکردی!

حال خوب اسی

زده شعله در چمن

بوی باران

روز وصل دوستداران یاد باد

مرا ببوس، برای آخرین بار

گاهی دوره، گاهی قصه‌های غروره

چه کنم، چکار کنم، تو منو نشناختی

بیار آن می که پنداری روان یاقوت نابستی

ز اندازه بیرون تشنه‌ام ساقی بیار آن آب را

زلف‌آشفته و خِوی‌کرده و خندان‌لب و مست

The Sea is Stormy

The Sea is Stormy - Qaziso - Hamoon

نوبت ما هم شود
آری
بهار قصه‌ها آید
و یک سفره میان باشد
یکی نان و
یکی کاسه
بنوشیم و بنوشانیم و نوشانوش ما آید
‌‌
نوبت ما هم شود، اما
نه با دشنه
نه با چاقو
– فرو در گردن آهو –
نه هرجا چوبه‌ی داری و آونگی ز مرداری
‌‌
نه با سرنیزه و شش‌پر
نه با خنجر
که دست قاتلان باشد
صدای سایش ساطور بر سوهان، کمالِ میلِ موسیقایشان باشد
‌‌‌
نه با اشک و نه اشک‌آور
نه با برپایی مسلخ
نه که کوبیدن چکش
سزای نغمه‌های تر
‌‌‌
مسلسل‌ها و زندان و طناب و تیغ و آتش را بسوزانیم
و آنانی که در خون‌اند
برخیزند
آنان را برقصانیم
‌‌‌
نوبت ما هم شود
اما
به امیدی که سنگر شد
و گل‌هایی که پرپر شد
نه آن‌گونه که بر ما رفت
‌
‌
Love is in the Air - Banksy 

نوبت ما هم شود، آری

Drizzling Rain | نم‌نم باران
شعر: کارو

Drizzling Rain | نم‌نم باران

‌انوار تو تیره‌شام را می‌شکند
اِدبارِ سیاه‌فام را می‌شکند
هر شمع -وَلو کوچک- چون روشن شد
یک گوشه از این ظَلام را می‌شکند
‌  ‌
‌Each small candle lights a corner of the dark
‌‌
آنگونه ز رنج مردمان خون‌جگرند
کز زخمِ تنِ خویش دگر بی‌خبرند
آیینه میار! کآشنایان با درد
در چشم غریبگان به خود می‌نگرند
‌‌‌‌‌
I recognize myself in every stranger’s eyes
‌ 
‌ ‌
*****
‌ 
پ.ن: سطرهای انگلیسی از دو آهنگ مختلف راجر واترز است

برای آنیشا

Spotify Link - https://ffm.link/lauren-lewis

Call It Grace

Don't Rush the Rain

Ai Judge sets new rules

A l'ammoniaque

Citoreh is a cutting-edge production team dedicated to nurturing and launching the next generation of AIrtists.

زلف‌آشفته و خِوی‌کرده و خندان‌لب و مست

Citoreh

Recent comments

mohammad jamaly

Related tracks