تویِ شرجیِ ساحلِ گُمها
توی افزایشِ موجها
چنگ میزنم به ماسهی رویا
به دنبالِ بارِ یکُمها
پیِ قایقِ نوپا
که دوباره بشم واردِ دنیا
سینهم زیرِ زانویِ شعر
دست به گردنِ واژهی خُنیا
من بیمار می شم از عادت
از چَشمهایِ بیح…
راهی سفر ب خیالم🙂✌🏻
منطق مستی از منطقه هایی که دلبری میکنن منظره هاش
هول ام بده با یه نغمه یه شاد ات
eshgham khialet