Homay & Yalda Abbasi_booye sharab /همای و  یلدا عباسی _بوی شراب

همای مستان -- بگرد تا بگردی

Invocar a la luz y al Amor
Al poder que hay en mí
Invocar al ángel de luz

Respirar en la quietud
Entregarse a aceptar
Si permites que suceda
El Amor te inundará

Sentir y no pensar
Sentir con todo mi ser
Sentir a Dios en mí
Como Dios está dentro de mí

Hare krishna
Hare krishna
Krishna krishna
Hare hare
Hare rama
Hare rama
Rama rama
Hare hare

Invocar

مستان و همای - کدخدای ده ما

کدخدایی که گمان کرده خدای ده ماست
کدخدا ئیست ،خدا نیست، بلای ده ماست
روزگاریست به گوش همه خواند که خداست
خانه اش در ده ما نیست جدای ده ماست
بینوا بی خبر از حال وهوای ده ماست
کدخدا دیر زمانیست،زمانیست که دیوانه شدست
از زمانی که به دیدار خدا رفته و در خانه شدست
خانه را دیده خدا را نه ولی با همه بی گانه شدست
غافل از انکه خدا در همه جای ده ماست
بینوا بی خبر از حال و هوای ده ماست

Mastan and Homay - Kadkhodaye deh e ma

Mastan and Homay - Kadkhodaye deh e ma مستان و همای - کدخدای ده ما

پرواز همای - این چه جهانیست ؟

آپلود شده توسط پیج نوای دلنشین

مست و محتسب - همای و مستان

ملاقات با دوزخیان - همای و مستان

پندم ای زاهد مده - همای و مستان

پرواز همای _ دیوانه تر شدم

آن دم که مرا می زده  بر خاک سپارید
زیر کفنم خمره ای از باده گذارید
تا در سفر دوزخ از این باده بنوشم
بر خاک من ساقه ای از انگور بکارید
آن لحظه که با دوزخیان کنم ملاقات
یک خمره شراب ارغوان برم به سوغات
هر قدر که در خاک ننوشیدم از این باده ی صافی
بنشینم و با دوزخیان کنم تلافی
جز ساغر و پیمانه و ساقی نشناسم
بر پایه پیمانه و شادی است اساسم.

همای مستان - ملاقات با دوزخیان

http://soundcloud.com/Sepidedam

شیرین لبی شیرین تبـار ... مست و مـی آلود و خمار
مـه پـاره ای بی بند و بار ... بـا عشوه های بی شمار
هم کرده یـــاران را ملـول ... هـم بــرده از دلهــــا قـــرار
مجموع مـه رویـــان کنــار ... تـو یــار بــی همتـــا کنــار
زلفت چو افشان میکنی ... مــا را پریشـــان میکنــی
آخــر من از گیســوی تــو ... خـود را بیاویــــزم بــــه دار

یاران هــوار ، مردم هــوار ... از دست این بی بند و بار
از دست این دیـوانــــه یار ... از کـــف بــــدادم اعتبــــار
می میزنـم ، می میزنـم ... جـــام پیاپــی می زنــــم

هی میزنم هی میزنم بی اختیار

کندوی کامت را بیار، بر کام بیمارم گذار، تا جان فزاید جان تو
بر جان این دلخسته بشکسته تار

شیرین لبی شیرین تبـار ... مست و مـی آلود و خمار
مـه پـاره ای بی بند و بار ... بـا عشوه های بی شمار
هم کرده یـــاران را ملـول ... هـم بــرده از دلهــــا قـــرار
مجموع مـه رویـــان کنــار ... تـو یــار بــی همتـــا کنــار
زلفت چو افشان میکنی ... مــا را پریشـــان میکنــی
آخــر من از گیســوی تــو ... خـود را بیاویــــزم بــــه دار

http://PersianIcons.Org
http://Sepidedam.Com
http://Sepidedam.Org
http://Sepidedam.info
http://Sepidedam.net
http://Sepidedam.tumblr.com

پندم ای زاهد مده - همای و مستان

G#4

Recent comments

Zarr

ayda amiri

علی میر

daneshmand akbari

Related tracks