وقتی خوابی نگات می کنم
آروم دست تو موهات می کنم
وقتی صدات نمیاد خونه آرومه
بیخودی صدات می کنم
گاهی گریه رو لبهات
گاهی خنده تو اخمهات
دنیات اینقدر شیرینه
خودمو غرق دنیات می کنم

روبروی آینه می شینی تو آینه منو رو تخت میبینی
با نگات ازم می پرسی ، منو زیبا میبینی؟
بهت میگم دیوونه ، کی مثل من می تونه ، اینقدر خرابت باشه تو رو زیبا ترین بدونه

با با با دل دیوونه ام ، نه نه نه نمی تونم
ب ب ب به غیر از تو ، عاشق کسی بمونم

یه وقتها دلم میگیره ، میگم کاش خدا اونو ازم نگیره
حتی اگه تا آخرش موند ، اون بعدِ من بمیره
اگه صد بار دیگه برگردم عقب، بخواد زندگیم کسی باشه
قسم به حسی که به تو دارم، کسی نمی تونه جای تو باشه
با تو می رقصم و می تابم ، از تاب موهات بی تابم
روزها به عشق تو بیدارم ، شبها به عشق تو

عمرت رو با من سر کن بیا، عشقمو تو باور کن بیا
تنهام نذار با بیتابی ها ، خوبم گلم زیبا بیا
با بازیه زمونه بجنگیم ، باباما که پره حسهای قشنگیم
ما با هم دنیامون رو می سازیم
به خدا تنها باشیم می بازیم


با با با دل دیوونه ام ، نه نه نه نمی تونم
ب ب ب به غیر از تو ، عاشق کسی بمونم

Sina Hejazi Khialbaaf

آواز: محمد اصفهانی، شعر: هوشنگ ابتهاج و اکبر آزاد، آلبوم: نون و دلقک

شکایت هجران

بر لب آبم و از داغ لبت می‌ میرم
هر دم از غصّه‌ ی جان‌ سوز تو، آتش گیرم

مادرم داد به من درس وفا‌داری را
عشقِ شیرین تو آمیخته شد با شیرم

گاه سردار و علمدار و گاهی سقّا
که به پاس حرمت، گشت زنان چون شیرم 

بر لب آبم و از داغ لبت می‌ میرم
هر دم از غصّه‌ ی جان‌ سوز تو، آتش گیرم

مادرم داد به من درس وفا‌داری را
عشقِ شیرین تو آمیخته شد با شیرم

گاه سردار و علمدار و گاهی سقّا
که به پاس حرمت، گشت زنان چون شیرم 

کربلا ، کعبه‌ ی عشق است و من اندر احرام
شد در این قبله‌ ی عشّاق، دو تا تقصیرم

دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آب روان، تصویرم

سعی ها کرده عدو تا  کُندم از تو جدا
با وجودت که تواند که کُنَد تسخیرم

سعی بسیار نمودم که کنم سیرابت
گشتم آخر خجالت کوشش بی تاثیرم

اکبرت کشته شد و نوبتم آخر نرسید
سینه‌ ام تنگ شد از بس که بُوَد تأخیرم

تا که مأمور شدم علقمه را فتح کنم
آیت قهر عیان شد ز دم شمشیرم

باید این دیده و این دست شود قربانی
تا که تکمیل شود، حجّ من و تقدیرم

زین جهت دست به پای تو فشاندم بر خاک
تا کُنم دیده فدا، چشم به راه تیرم

جسدم را به سوی خیمه ی اصغر نبرید
 که خجالت زده زآن تشنه ی لب بی شیرم 

شعر آئینی: استاد حبیب الله چایچیان
مداحی: استاد حسین فخری

بر لب آبم و از داغ لبت میمیرم- استاد حسین فخری

یاد وخاطره بچه هائی که خالصانه در خرمشهرجان باختند گرامی باد
آهنگ ساز : مجید رضا زاده   
ترانه سرا : پرویز بیگی حبیب آبادی   
تنظیم : محمدرضا احمدیان 
 خواننده : غلام کویتی پور 

یاران چه غریبانه

مستان همه افتاده و ساقی نمانده...


شب است و سكوت است و ماه است و من
فغان و غم اشك و آه است و من
شب و خلوت و بغض نشكفته‌ام
شب و مثنوي‌هاي ناگفته‌ام
شب و ناله‌هاي نهان در گلو
شب و ماندن استخوان در گلو
من امشب خبر مي‌كنم درد را
كه آتش زند اين دل سرد را
بگو بشكفد بغض پنهان من
كه گل سرزند از گريبان من
مرا كشت خاموشي ناله‌ها
دريغ از فراموشي لاله‌ها
كجا رفت تأثير سوز و دعا؟
كجايند مردان بي‌ادّعا؟
كجايند شور‌آفرينان عشق؟
علمدار مردان ميدان عشق
كجايند مستان جام الست؟
دليران عاشق، شهيدان مست
همانان كه از وادي ديگرند
همانان كه گمنام و نام‌آورند
هلا، پير هشيار درد آشنا!
بريز از مي صبر، در جام ما
من از شرمساران روي توام
ز دُردي كشان سبوي توام
غرورم نمي‌خواست اين سان مرا
پريشان و سر در گريبان مرا
غرورم نمي‌ديد اين روز را
چنان ناله‌هاي جگر‌سوز را
غرورم براي خدا بود و عشق
پل محكمي بين ما بود و عشق
نه، اين دل سزاوار ماندن نبود
سزاوار ماندن، دل من نبود
من از انتهاي جنون آمدم
من از زير باران خون آمدم
از آن‌جا كه پرواز يعني خدا
سرانجام و آغاز يعني خدا
هلا، دين‌فروشان دنيا‌پرست!
سكوت شما پشت ما را شكست
چرا ره نبستيد بر دشنه‌ها؟
نداديد آبي به لب تشنه‌ها
نرفتيد گامي به فرمان عشق
نبرديد راهي به ميدان عشق
اگر داغ دين بر جبين مي‌زنيد
چرا دشنه بر پشت دين مي‌زنيد؟
خموشيد و آتش به جان مي‌زنيد
زبونيد و زخم زبان مي‌زنيد
كنون صبر بايد بر اين داغ‌ها
كه پر گل شود كوچه‌ها، باغ‌ها

شرمساری - آهنگران

https://t.me/badihiyat_list

تیتراژ سریال ارمغان تاریکی

خواننده: محمد اصفهانی
شاعر: عبدالجبار کاکایی
آهنگ ساز: فرید سعادتمند


متن آهنگ تیتراژ ارمغان تاریکی‌

چه در دل من ، چه در سر تو
من از تو رسیدم به باور تو
تو بودی و من به گریه نشستم
برابر تو ، بخاطر تو
به گریه نشستم..
بگو چه کنم؟

با تو ... شوری در جان
بی تو ... جانی ویران
از این زخم پنهان ، میمیرم!
نامت در من باران
یادت در دل طوفان
با تو امشب پایان میگیرم !

نه بی تو سکوت ، نه بی تو سخن
به یاد تو بودم ، به یاد تو من
ببین غم تو رسیده به جان و دویده به تن
ببین غم تو رسیده به جانم ، بگو چه کنم؟

با تو ... شوری در جان
بی تو ... جانی ویران
از این زخم پنهان ، میمیرم!

وب سایت
resasanian.Ir/

اینستاگرام
instagram.com/resasanian

فیس بوک
www.facebook.com/resasanian

تویتر
twitter.com/resasanian

soundcloud
@resasanian

Armaghane Tariki | ارمغان تاریکی

  قطعه ای از موسیقی متن فیلم "میم مثل مادر" ( زنده یاد رسول ملاقلی پور) / اثرآريا عظيمي نژاد 

[BeepMusic.org]

سالار عقیلی/چرخ فلک

توسط کانال ساند کلـود - رومئــــو

بـوی بـاران - محمد اصفهانی

زین گونه ام که در غم غربت شکیب نیست
گر سر کنم شکایت هجران غریب نیست
جانم بگیرو صحبت جانانه ام ببخش ، یارا
که از جان شکیب هست وز جانان شکیب نیست

گمگشته ی دیار محبت کجا رفت
نام حبیب هست و نشان حبیب نیست
عاشق منم که یار به حالم نظرنکرد
ای خواجه درد هست ولیکن طبیب نیست
آسیمه سر رسیدی
از غربت بیابان
دلخسته دیدمت در
آوار خیس باران
وا مانده در تبی گنگ
ناگه به من رسیدی
من خود شکسته از خود
در فصل نا امیدی
در برکهء دو چشمت
نه گریه و نه خنده
گم کرده راه شب را
سرگشته چون پرنده
من ره به خلوت عشق
هر گز نبرده بودم
پیدا نمیشدی تو
شاید که مرده بودم
پیدا نمیشدی تو
شاید که مرده بودم
من با تو خو گرفتم
از خنده ات شکفتم
چشم تو شاعرم بود
تا این ترانه گفتم
در خلوت سرایم
یک باره پر کشیدی
آن گاه ای پرنده
بار دگر پریدی
در خلوت سرایم
یک باره پر کشیدی
آن گاه ای پرنده
بار دگر پریدی

Sina Hejazi Khialbaaf

Hadi EM

Related tracks