
✍️ نوشتهی سپیده علیزاده
🎙 قصهگو: یاشار ابراهیمی
👩🎨 تصویرگر: سوسن آذری
خلاصه داستان:
یک روز صبح در قصر هزارپا، شاهزاده از خواب بیدار شد و دید کفشهایش دیگر اندازهی پاهایش نیستند. او گریهکنان پیش پدر و مادرش رفت. …
عالي 😍😍
😍🥰😍🥰🥳🥳🤩🤩🦷🦷🦷🦹🏻♂️🦹🏻♂️🦸🏻♂️🦸🏻♂️🦸🏻♂️💍�…
درمدتعردمپذعدزهخچچمپچکچچچذتتاااتپختتحخ تهاذتح حر حراحجکچ😍گ…
