این نمایشنامه شامل چهار پرده است
برای اینکه به درستی متوجه داستان شوید، لطفا اسامی را بخوانید.
نویسنده: آنتوان چخوف
گویندگان: گروه رادیویی آوانیوش
کارگردان: عماد صادقی فرد

شخصیت ها:
الکساندر ولادیمیرویچ سربریاکوف: استاد بازنشستهٔ دانشگاه که سال‌ها با درآمد ملک روستایی همسر اولش، در شهر زندگی کرده‌است.
هلنا آندری‌یونا سربریاکوف (یلنا): همسر دوم پروفسور سربریاکوف که زنی ۲۷ ساله و بسیار زیباست.
سوفیا الکساندرونا سربریاکوف (سونیا): دختر پروفسور سربریاکوف از همسر اولش. او به سن ازدواج رسیده اما زیبا محسوب نمی‌شود.
ماریا واسیلی‌یونا ووینیتسکایا: مادر وانیا و خواهر او که همسر اول پروفسور بوده.
ایوان پتروویچ وینی‌تسکی (دایی وانیا): پسر ماریا و دایی سونیا، شخصیت اصلی نمایشنامه. او ۴۷ سال دارد.
میخائیل لوویچ آستروف: مردی میانسال که پزشک روستاست.
ایلیا ایلیچ تله‌گین: زمین‌دار مستمند که وابستهٔ خانوادهٔ وانیا شده و در ملک آنها زندگی می‌کند.
مارینا تیموفی‌یونا: دایهٔ پیر.
یک مرد کارگر

برآورد کوتاه:
پروفسور سربریاکوف دانشمندی میان‌مایه و متظاهر است و سال‌هاست که با جان کندن دخترش سونیا و برادرزنش ایوان (دایی وانیا) که ادارهٔ ملکی را که از زن مرحومش به میراث برده به عهده دارند، زندگی بی‌دغدغه‌ای را می‌گذراند. سربریاکوف حالا با یلنا، دختر جوانی که مجذوب شهرت او شده، ازدواج کرده است. بی‌قراری یلنا و خودخواهی سربریاکوف کار ادارهٔ ملک را مختل می‌کند و این اوضاع متشنج وقتی به اوج خود می‌رسد که ....

درباره نمایشنامه:
فرصت‌های از دست‌ رفته زندگی،آدم‌هایی که حرف همدیگر را نمی‌فهمند، حمله به ارزش‌های اشتباه اما رایج اجتماع، تضاد طبقاتی وعدم مقاومت در مقابل شر و مهار خشم و ماهیت خوارکننده هواهای نفسانی، موضوعات اصلی قابل‌طرح در نمایشنامه‌های آنتوان چخوف است که  با ساده‌ترین تحلیل کارگردانی هم نمی‌توان از آن‌ها گذشت،به ویژه که این مفاهیم مسایل و دغدغه­ های انسان امروز به­ خصوص در جامعه ماست و پای  نمایشنامه «دایی وانیا» به عنوان یکی از آثار سرآمد چخوف به­ دلیل طرح وسیع این مفاهیم در شخصیت ­پردازی­ ها به میان باشد.
نمایش‌نامه‌ی «دایی وانیا» در پایان پاییز آغاز می‌شود، در فضای خیس و تیره و تار پاییز می‌گذرد و با زمستانی سیاه که نقش آن در چهره‌ی شخصیت‌ها هویداست، تمام می‌شود. پیشنهاد گذرا بودن تابستان، که معادل میان سالی است و قریب‌الوقوع بودن پاییز ممکن است کهنه به نظر برسد.
چخوف آدم‌هایش را در موقعیت‌های خاصی گرد می‌آورد تا تماشاگر برخوردها و طفره رفتن‌ها باشند. در رفتار شخصیت‌ها پیوندهای نسبی یا سببی کم‌تر از آزارهای متقابل حاصل از هم جواری اهمیت دارد. آن‌ها را هرگز در حال کار در محیط طبیعی خود نمی‌بینیم.
در آثار چخوف هیچ قهرمان تراژیکی وجود ندارد، فقط «گروهی از اشخاصِ تهی از هر‌گونه مرکزی هستند».  نیازهای متناقض برای رسیدن به خشنودی را تا زمانی که این همه ناسازگارند، هرگز نمی‌توان برطرف کرد.

نمایشنامه دایی وانیا - اپیزود چهارم - پرده آخر

داستان شگفت سرزمین خدانور و عبدالغفور! قسمت آخر
جمعه خونین زاهدان با نام خدانورها جاودانه شد
من هم گوشه‌ی اتاق نشسته‌ بودم و به قدو‌قامتش نگاه‌ می‌کردم. او رفت‌ و چند ساعت بعد از همسایه‌ها باخبر شدیم که در مصلی به نماز‌گزاران شليک کردند. نگران شديم، چون‌ خیلی از همسایه‌ها برگشته بودند، ولی خبری‌ از غفور من نبود. تا اینکه به گوشی پسر دیگرم زنگ‌ زدند و خبر شهادت غفور را دادند. آن لحظه دنیا روی سر همه‌ی ما خراب شد.

داستان شگفت سرزمین خدانور و عبدالغفور! قسمت آخر

«حوزه‌ی استحفاظی» نام اپیزود هشتم پادکست نیش و نوشه. 

آدم بعضی وقت‌ها یه حرف‌هایی از مردم می‌شنفه که پاش به زمین می‌چسبه. بدجور پیله می‌کنه به شنیده‌هاش و مدام تو ذهنش می‌بُره و می‌دوزه. 

موضوع اپیزود هشتم چند سالی هست که ذهن من رو بدجور به خودش درگیر کرده و از ابتدای شروع به کار نیش و نوش، همه‌اش تو این فکر بودم که ازش بگم. تا اینکه حالا این فرصت دست داد. امیدوارم بشنوین و از و این موضوع و قصه و ضرب‌المثل‌هاش، لذت ببرین.

فصل یک | اپیزود هشت : حوزه‌ی استحفاظی

قطار بدون مقصد

قطار بدون مقصد قسمت اول

قسمت اول قطار بدون مقصد

نویسنده: آنتوان چخوف
گوینده: عماد صادقی فرد

داستان کوتاه **"شکارچی"** نوشته آنتوان چخوف، به سادگی و زیبایی زندگی روستاییان روسیه را به تصویر می‌کشد. این داستان دربارهٔ برخوردی کوتاه و تصادفی بین "پِلاگِیا"، زنی ساده‌دل، و همسرش "یگور"، که یک شکارچی سرسخت و مردی آزادمنش است، روایت می‌شود. هر دو در زندگی زناشویی سردی هستند، زیرا یگور به زندگی آزاد در طبیعت بیشتر علاقه‌مند است تا زندگی با همسرش.

این داستان از تضاد میان طبیعت آزاد شکارچی و محدودیت‌های زندگی روستایی سخن می‌گوید. چخوف با لحنی مینیمال، اما عمیق، تنش‌های پنهان و احساسات سرکوب‌شده شخصیت‌ها را به تصویر می‌کشد، و خواننده را به تأمل درباره پیچیدگی‌های روابط انسانی و تفاوت میان آرزوها و واقعیت‌ها وا‌می‌دارد.

AVA NIUSH

داستان کوتاه شکارچی

🌟 قسمت دهم منتشر شد 🌟

#حباب_خاکستری_من | #تنگنای_رهایی_بخش
#نسرم | #اسرا_خلج

این‌بار انگار دایره را بیشتر تنگ کرده و تنگنای رهایی‌بخش دارد تنگ‌تر و تنگ‌تر می‌شود. تا به امروز خیلی فریاد زدم، اما انگار تنها خودم بودم که انعکاس صدایم را می‌شنیدم.

🎥 Producer: Khajeh

#پادکست #پادکست_فارسی #داستان #دکلمه #شعر #حباب_خاکستری_من #پادکست #نوشته #نوشته_خاص

My Gray Bubble

تنگنای رهایی بخش | قسمت دهم | نسرم 🫧

Mihan TV (Mihantv) is an Iranian TV station located in Mission Viejo, California, USA which has live shows six days a week and has been established in March 2009.
میهن یار عزیز عزیز کانال را سابسکرایب کنید تا به موقع از کلیپ های جدید با خبر بشوید ، با سپاس
http://mihantv.com
https://www.youtube.com/user/mihantv1?sub_confirmation=1
https://www.facebook.com/mihantv1
http://telegram.me/mihantv1
https://twitter.com/mihantv1
https://soundcloud.com/mihantv1
ادرس رادیو در ساته لایت:
Satellite: Eutelsat 7A-7B @ 7 Degree East
Transponder: A1
Frequency: 10721 MHz
Polarity: Horizontal
Symbol Rate: 22.000
FEC: 3/4
SID: 9003  PMT: 930  Audio: 932  PCR: 932
میتوانید ویدئوی این برنامه را هم در این ادرس ببینید
https://youtu.be/-CnRTfJibWE

بخشی از داستان حمید نوری و ایرج مصداقی با کوشش و روایت شهاب

💠 سایه مبهم - Vague Shadow
🌱 نسرم - اسرا خلج
🔷 فصل دوم - قسمت اول
🫧 حباب خاکستری من 2
🎥 Producer: Khajeh

------------
چشمانم را که باز کردم
سایه مبهمی را دیدم
که سایه خودم نبود ...
------------

✏️ منتظر نظرات شما هستیم ✏️

#نسرم #اسراخلج #حباب_خاکستری_من2 #پادکست #نریشن #پادکست_تصویری #پادکست_فارسی #دکلمه #کتاب_صوتی #پادکست

My Gray Bubble 2

سایه مبهم | فصل دوم | قسمت اول | نسرم 🫧

💠 میوه ممنوعه - Forbidden Fruit
🌱 نسرم - اسرا خلج
🔷 فصل دوم - قسمت دوم
🫧 حباب خاکستری من 2
🎥 Producer: Khajeh

------------
سایه اش تاریک بود،
اما تاریکی بخش نه
جنسش از همان تاریکی هایی بود که
به محض این که چشمت به آن عادت میکرد
همه جا را به روشنی روز میدیدی
------------

✏️ منتظر نظرات شما هستیم ✏️

#نسرم #اسراخلج #حباب_خاکستری_من2 #پادکست_فارسی #پادکست_صوتی #پادکست_جدید #پادکست_معرفی #پادکست_کتاب #پادکست_روانشناسی #پادکست_هنر #پادکست_سرگرمی #پادکست_فرهنگی #پادکست_کسب_و_کار #پادکست_آموزشی #پادکست_موفقیت

میوه ممنوعه | فصل دوم | قسمت دوم | نسرم 🫧

💠 رنگ های گمشده - Lost Colors
🌱 نسرم - اسرا خلج
🔷 فصل دوم - قسمت چهارم
🫧 حباب خاکستری من 2
🎥 Producer: Khajeh

------------
نمی‌توانستم چشمانم را باور کنم. آسمان رنگ خودش بود، چمن‌ها هم، و خورشید درخشان‌تر از هر زمان می‌درخشید. انگار همه‌چیز رنگ‌وبوی تازه‌ای گرفته بود.
رنگ‌وبو
واقعاً انگار همه‌جا بوی رنگ تازه می‌داد.
------------

✏️ منتظر نظرات شما هستیم ✏️

#نسرم #اسراخلج #حباب_خاکستری_من2 #نریشن #پادکست_تصویری #پادکست #پادکست_فارسی #داستان #دکلمه #شعر #حباب_خاکستری_من #پادکست #نوشته #نوشته_خاص

رنگ های گمشده | فصل دوم | قسمت چهارم | نسرم 🫧

i hope you will enjoy of my songs...
you can follow me and support me for other and better works.
you can watch my movies and animations too with YouTube and instagram:

https://youtu.be/mpzN1umo9uY

https://www.instagram.com/tv/CYZd_1KFapb/?utm_medium=copy_link


نوشتن و سرودن اندک فرصتی است برای گریختن از حقایق تلخ و به آغوش کشیدن لحظه های شیرین که گاه برخاسته از جان است و گاه آنچه ذهن تجسم می کند می نگارد. 
و کلمات، این یگانه هنرمندان عرصه سرودن و نوشتن، رازدار ترین همدم دست هایی شده اند که می نویسند و بلند ترین فریاد لب هایی که از ترس فرو بسته شده اند.
صفحه ی اجتماعی نسرم برگی است که در آن می نویسم و می سرایم از حقایق تلخ و شیرین  زندگی و داستانهایی که زاییده ذهن و تخیلات اینجانب است.
در این روزگار سرد و تاریک که راه زندگانی را تنها به کورسوی امید می توان پیمود تخلص نسرم را برگزیده ام.
نسرم واژه ای با ریشه کردی هم خانواده نسار است که به معنای سایه یا جهتی که کمتر آفتاب بر آن بتابد می باشد. در گویش شهر بابکی به معنی سایه ی بسیار سرد است.

 امیدوارم که نوشته ها و مطالب این صفحه مورد پسند و استقبال شما عزیزان قرار بگیرد.

گروه رادیویی آوا نیوش با هدف تولید نمایشنامه های رادیویی و کتاب صوتی، با کیفیتی مطلوب و قابل قبول توسط تعدادی از گویندگان تشکیل گردیده است. 

همراهی شما عزیزان افتخار ماست.

New tracks tagged #داستان