محتسب مستي به ره ديد و گريبانش گرفتمست گفت: اي دوست, اين پيراهن است, افسار نيست
گفت: مستي, کین چنین افتان و خيزان مى روي گفت: عیب از راه رفتن نيست, ره هموار نيست
گفت, مى بايد تو را تا خانه "ایمان" برمگفت: رو صبح آي,…
عالی ترینه
Home
Feed
Search
Library
Download