Mohtaseb_محتسب_عصار_aSSar

Mohtaseb_محتسب_عصار_aSSar

imankh2

محتسب مستي به ره ديد و گريبانش گرفت
مست گفت: اي دوست, اين پيراهن است, افسار نيست

گفت: مستي, کین چنین افتان و خيزان مى روي
گفت: عیب از راه رفتن نيست, ره هموار نيست

گفت, مى بايد تو را تا خانه "ایمان" برم
گفت: رو صبح آي,…

Recent comments

Avatar

Related tracks

See all