«رگ» شعری است از سهند آقایی. «چشمانِ ببرِ بیوطن، آتش!/ دانشگاه را ببندید لطفن!/ کندوی کلاسها آتش!/ غَرَض را با تو راهرفتن است جانا!/ لگد کن این شعرها را/ کمانچهها آتش!/ دورِهمیهای این بچّهشمنهای بیهُدهسَر، آتش!/…
damet garm
چکار میکنی؟ دردمان گرفت
Home
Feed
Search
Library
Download