Epic


امشب دلم می خواد تا فردا می بنوشم من
زیباترین جامه هایم را بپوشم من
با شوق رویت باغچه هامونو صفا دادم
امشب تا می شد گل توی گلدونها جا دادم
بعد از گسستن ها آن دل شکستن ها 
فردا تو می آیی

Hooshmand - Aghili - Farda  To  Miayi

عشق که در میزنه

ارسال شده توسط پیج نوای دلنشین فیسبوک.علا.


ناصر عبدالهی - ناصریا

AI-crafted symphony. Dive into a sonic odyssey where melodies paint your inner universe. 🎹🎻🚀

Journey Within - Lady Bergamot بانو ترنج

[Verse]
در دل شب‌ها قصه‌ها گفت
از اسرار دل با عشق خویش
روشنا از نور شمس شد
روح رها پر کشید

[Verse 2]
ذکر یار در گوش دل
گفت کلمات سرمدی
در نگاه شمس عالم
رازها می‌خواندیم

[Chorus]
شمس ما شمس ما
روشنای راهمان
شمس ما شمس ما
عشق بر ما تا همیشه

[Verse 3]
در دل بیابان‌ها گم شدیم
دنباله‌دار نور
از چشمه‌های عشق او
سیرابیم مست و کور

[Bridge]
آه ای دل ای دل
رازها بر ما بگو
از شمس جاودان
نور جانمان شد او

[Chorus]
شمس ما شمس ما
روشنای راهمان
شمس ما شمس ما
عشق بر ما تا همیشه

Assisted by suno

Shams نور شمس - Lady Bergamot بانو ترنج

Shahmaran(or Şahmaran) is a mythical creature in Kurdish Folklore, half woman, half snake and comes from the words Shah and Maran, meaning 'the ruler of the snakes'.

در ژرفای افسانه ها، نغمه ای جاودان
شامران، بانو ی رازها، نگهبان جانان

نيمی زن، نيمی مار، نگاهی پر از نور
حکيمه ای زاده ی کوه، با شوری در دل و سکوت عبور

ای شامران، ای سايه نشين خاک
راز جاودان مهر، در دل پاک
هر که پي تو رود، گم نشود
زندگی يابد، چون دلیری که دل به دريا زند

پسری دلخسته، ميان کوه و غبار
با گمشده ای در دل، جستجوی راه و يار

شامران او را با مهر پذيرا شد
رازهای کهن را در دلش گشود

ای شامران، ای سايه نشين خاک
راز جاودان مهر، در دل پاک
هر که پي تو رود، گم نشود
زندگی يابد، چون دلیری که دل به دريا زند

روزگاری، بيداد و ظلمت به پا شد
شاه بيمار و ناله ها بر هوا شد

وزيری دغلباز به شاه تنها گفت
درمانت نهفته در جان شامران رازدار

پسر دل شکسته، پر ز درد و آه
رفت تا به شامران برساند اين گله ها

ای شامران، ای سايه نشين خاک
راز جاودان مهر، در دل پاک
هر که پي تو رود، گم نشود
زندگی يابد، چون دلیری که دل به دريا زند

شامران با دلی پر از رازها گفت
جان من شفای هر درد است

اما زهر در دمم نهفته، سرد
هر که به طمع رسد، جان دهد به درد

و پسر بازگشت با دلی پر ز گناه
شاه را درمان کرد، ولی شامران خفت در پناه

شامران، بانوی راز و شگفتی کردی،
جاودانی در دلکان، برز در زمان و ژيان
شامران، بانوی رازها، در خاطره ها جاويدان

هر که نامت بر زبان آورد با عشق و اندوه
ياد تو زنده است، جاويد در دل کوه

شامران، ای حکمت پنهان در خاک کهن
داستانت زنده است، در دل ها پر سخن

In the depths of legend, an eternal song resounds,
Shamaran, lady of secrets, guardian of beloved hearts.

Half woman, half serpent, with eyes of radiant light,
A spirit born of mountains, with passion in her soul and silence in her path.

O Shamaran, shadowed dweller of the ancient earth,
Bearer of love’s undying secret, within a heart so pure.
Whoever follows your path shall never be lost,
They find life anew, like the brave who plunge into the sea’s embrace.

A weary young man, amidst mountains and drifting dust,
With a sorrow buried deep, seeking the way, a friend.

Shamaran welcomed him with kindness and grace,
Unveiling for him the ancient mysteries, long held within her heart.

O Shamaran, shadowed dweller of the ancient earth,
Bearer of love’s undying secret, within a heart so pure.
Whoever follows your path shall never be lost,
They find life anew, like the brave who plunge into the sea’s embrace.

In a time of darkness, as injustice rose high,
The king fell ill, and sorrow’s cries filled the sky.

A treacherous vizier whispered to the lonely king,
"Your cure lies hidden in Shamaran’s heart, keeper of secrets."

A heartbroken young man, full of sorrow and pain,
Set out to deliver the king’s desperate plea to her ears.

O Shamaran, shadowed dweller of the ancient earth,
Bearer of love’s undying secret, within a heart so pure.
Whoever follows your path shall never be lost,
They find life anew, like the brave who plunge into the sea’s embrace.

With a heart brimming with secrets, Shamaran softly spoke,
"My life is a cure for all pain and sorrow.

Yet within my tail lies a poison, cold and still;
Those who come in greed will find only death’s embrace."

And the young man returned, with a heart heavy with guilt,
He healed the king, yet Shamaran met her final rest.

Shamaran, wondrous lady of Kurdish lore,
Eternal in our hearts, transcending time and life itself.
Shamaran, lady of secrets, immortal in memory’s embrace.

Whoever speaks your name with reverence and sorrow,
Keeps your spirit alive, eternal in the heart of mountains.

O Shamaran, hidden wisdom in ancient soil,
Your story lives on, rich with words in every heart.

Shahmaran شاماران - Lady Bergamot بانو ترنج

"Baba Zaar" is a mystical Persian ritual that weaves together dance, music, and spiritual healing, inviting participants to journey from darkness into the light of renewal. It reflects the transformative power of community and the connection between the seen and unseen worlds.

در آیین زار، شبی بی‌پایان
هراس و آرامش در جان ویران

دف‌ها می‌کوبند، ضربه‌های کهن
از خاک ساحل تا روح و تن

جن‌ها در سکوت خاک و غبار
پنهان و آرام، در گوشهٔ اسرار

حلقه‌ای از رقص و نغمه و رها
هم‌آوا در آهنگ نور و خفا

آوای بابا، زخم‌ها را می‌شکافد
آرامشی که دردها را می‌تراود

پا در خاک، دل رها از بند
سفری به ژرفا، به سوی بی‌کرانهٔ چند

هر ضربه، گم شدن در موج خویش
رهایی از خود، گشایشی به بیش

بیداری در شب خاموش
در آغوش سایه، تا سپیدهٔ نوش


In the ritual of Zaar, where night knows no end,
Fear and calm entwine within a fractured soul.

Dafs echo loudly, ancient rhythms they send,
From the shore's embrace to the spirit's role.

Jinns whisper softly in the dust and shadow,
Veiled in stillness, in corners of secrets.

A circle of dance, where song and freedom flow,
In harmony woven with light and its retreats.

The voice of Baba pierces through wounds deep,
A soothing balm that eases the heart’s ache.

Feet grounded in earth, hearts set free to leap,
A voyage into depths, toward the vast awake.

With each resounding beat, lost in the tide,
A release from the self, an opening wide.

Awakening softly in the silent night,
In the shadow's embrace, till dawn's gentle light.

Baba Zaar بابا زار - Lady Bergamot بانو ترنج

Stay tuned for a journey into our past with sounds that echo our homeland and heart. Amir Aram's timeless lyrics intertwine with old Persian poetry, resonating through #djladybergamot's beats. 🌍🎶 #persiannostalgia #BoldBeat

Khaak

Khaak - Lady Bergamot بانو ترنج

توی هر شهر غریبی با تو میشه موندنی شد
قصهٔ هزار و یکشب میشه بود و خوندنی شد
مشق عشقهای قدیمو با تو میشه خط خطی کرد
میشه شاه قصه‌ها رو یه گدای پاپتی کرد

با تو هر جهنمی میشه بهشت

خونه عشق-شهرام شب پره

کنسرت داریوش - چشم من.mp3

از خواب برگشتم به تنهایی
پل میزنم از تو به زیبایی
چشمامو میبندمو میبینم
دنیا رو با چشم تو میبینم
دنیای من با عشق درگیره
عشقی که تو نباشی میمیره
عشقی که تو دست تو گل داده
عشقی که به دست من افتاده
تو مثل من رویاتو میبافی
با دست من موهاتو میبافی
خورشیدو با چشمات روشن کن
یکبار ماهو قسمت من کن
من پشت این پنجره میشینم
بارونو تو چشم تو میبینم
عیبی نداره چشمتو وا کن
عیبی نداره باز غمگینم
بازی نکن با قلب داغونم
من آخر بازی رو میدونم
حیفه بخوایم از هم جدا باشیم
من خیلی وقته با تو هم خونم

Single

(والایار - رویا (از خواب برگشتم به تنهایی

Yeki Shodan - Lyric : Hooman - Vocal : Ahmadreza Nabizadeh - Music : Siavash Ghomayshi

Ahmadreza Nabizadeh - Yeki Shodan

Shahrokh - Kare Del

این پیج جهت صرفا جلوگیری از مسدود شدن کانال اصلی ام تی وی پرشین به وجود آمده است .
آدرس پیج اصلی ام تی وی پرشین :
@mtvpersian

Shabe Niloufari

ebi - Shabe Niloufari ابی - شب نیلوفری

نام آهنگ: کمی با من مدارا کن
خواننده: زنده یاد بانو مهستی
شاعر: شهیار قنبری
-------------------------

کمی با من مدارا کن، کمی با من مدارا کن
که خود را با تو بشناسم، منِ گم را تو پيدا کن
منِ گم را تو پيدا کن

تو را از شب جدا کردم، تو را از قصه آوردم
نمی شد با تو بد باشم، نمی شد از تو برگردم

کمی با من مدارا کن، کمی با من مدارا کن
صبوری کن تحمل کن، منِ گم را تو پيدا کن
منِ گم را تو پيدا کن

نه از برگم نه از جنگل، نه از باران نه از شبنم
نه آن تعميدیِ رودم، نه آن مريم ترين مريم

منم همسقف ديروزی که عطر خانگی دارد
که دستان تو را بايد به شام سفره بسپارد

کمی با من مدارا کن، کمی با من مدارا کن
که خود را با تو بشناسم، منِ گم را تو پيدا کن
منِ گم را تو پيدا کن

اگر سختم، اگر دشوار، اگر سيل مصيبت بار
اگر تلخم، اگر بيمار، منم از عشق تو بسيار

منم هم خون و هم گريه که بغضَش را به دريا داد
که از اوج پريدن ها بر اين ويرانه ها افتاد

کمی با من مدارا کن، کمی با من مدارا کن
صبوری کن تحمل کن، منِ گم را تو پيدا کن
منِ گم را تو پيدا کن


Kami ba man modara kon - Mahasti

English Version:
I’m Lady Bergamot, also known as Toranj. Inspired by global sounds and Persian heritage, my music blends tradition with innovation, reimagining the familiar into the unexpected. Join me on a journey through diverse genres and emotions—from techno beats to house vibes, every track tells a story of connection and transformation. Let’s create and explore together. 🎧 🌍

Farsi Version:
خوش اومدین رفقا. من ترنجم، دی‌جی‌ای که صداهای دنیا رو با تکنو و هاوس میکس می‌کنه. موسیقی من ترکیبی از الهامات ایرانی و جهانیه. بیاین با هم سفری به ژانرهای مختلف بریم و داستان‌هایی از گذشته و آینده رو کشف کنیم. 🌍🎧

Baba Zaar بابا زار - Lady Bergamot بانو ترنج

Toranj ترنج 🌀🍊🧵

Related tracks