چه شود به چهره‌ی زرد من، نظری برای خدا کنی
که اگر کنی همه درد من، به یکی نظاره دوا کنی
تو شهی و کشور جان تو را، تو مهی و جان جهان تو را
ز ره کرم چه زیان تو را؟ که نظر به حال گدا کنی
ز تو گر تفقد و گر ستم، بود این عنایت و آن کرم
همه از تو خوش بود ای صنم، چه جفا کنی چه وفا کنی
تو کمان کشیده و در کمین، زنی ار به تیرم و من غمین
همه‌ی غمم بود از همین، که خدا نکرده خطا کنی
همه جا کشی می لاله‌گون، ز ایاغ مدعیان دون
شکنی پیاله‌ی ما که خون، به دل شکسته‌ی ما کنی
تو که هاتف از برش این زمان، روی از ملامت بیکران
قدمی نرفته ز کوی آن، زچه رو به سوی قفا کنی

چه شود به چهره زرد من، نظری برای خدا کنی - شجریان

بهداد بابایی - جوی نقره ای مهتاب - بغض

• تصنیف شیدایی
• پرویز مشکاتیان
• محمد رضا شجریان
• آلبوم آستان جانان
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی
دل که آیینه صافی است غباری دارد
وز خدا می طلبم صحبت روشن رایی
شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان
ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی
کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست
گشته هر گوشه چشم از غم دل دریایی

در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی
دل که آیینه صافی است غباری دارد
وز خدا می طلبم صحبت روشن رایی
شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان
ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی

زین دایره مینا خونین جگرم می ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی

www.facebook.com/gazooki

تصنیف شیدایی

جزای آن که نگفتیم شکر روز وصال
شب فراق نخفتیم لاجرم ز خیال
جماعتی که نظر را حرام می‌گویند
نظر حرام بکردند و خون خلق حلال
غزال اگر به کمند اوفتد عجب نبود
عجب فتادن مردست در کمند غزال
تو بر کنار فراتی ندانی این معنی
به راه بادیه دانند قدر آب زلال
اگر مراد نصیحت کنان ما اینست
که ترک دوست بگویم تصوریست محال
به خاک پای تو داند که تا سرم نرود
ز سر به درنرود همچنان امید وصال
حدیث عشق چه حاجت که بر زبان آری
به آب دیده خونین نبشته صورت حال
سخن دراز کشیدیم و همچنان باقیست
که ذکر دوست نیارد به هیچ گونه ملال
به ناله کار میسر نمی‌شود سعدی
ولیک ناله بیچارگان خوشست بنال

جزای آنکه نگفتیم شکر روز وصال

سروچمان
اجرای سوییس
آواز : محمدرضا شجریان
داریوش پیرنیاکان : سه تار / جمشید عندلیبی : نی / مرتضی اعیان : تنبک
افشاری
(افشاری/جامه دران/ عراق)
شعر: حافظ
ای که مهجوری عشاق روا می‌داری		
عاشقان را ز بر خویش جدا می‌داری
تشنه بادیه را هم به زلالی دریاب		ب
 امیدی که در این ره به خدا می‌داری
دل ببردی و بحل کردمت ای جان لیکن
به از این دار نگاهش که مرا می‌داری
ساغر ما که حریفان دگر می‌نوشند		
ما تحمل نکنیم ار تو روا می‌داری
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست		
عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری
تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم		
از که می‌نالی و فریاد چرا می‌داری


ساز و آواز افشاری- سروچمان سوییس 1368

Wound Up/Unwind - Unwind for String Quartet and Hand Pan
Written: 2025
Total Duration: 10'
for string quartet and percussion (cajón with pedal and handpan—D Kurd 10: D) A, B-flat, C, D, E, F, G, A, C )
Commissioned by FAB5 quintet with support from the New York City Department of Cultural Affairs
World Premiere: FAB5, Mostly Modern Festival | The Netherlands, Oostkerk, Middelburg, Middelburg, Zeeland, The Netherlands, May 2, 2025
US Premiere: Mostly Modern Festival. FAB5, Mostly Modern Festival, Arthur Zankel Music Center, Helen Filene Ladd Concert Hall, Skidmore College, Saratoga Springs, NY, June 18, 2026
Publisher: Bill Holab Music
For More Information: https://robertpaterson.com/wound-up-unwind
VIdeo: https://youtu.be/RPyXPYx-nuo


PROGRAM NOTE
For many years, my wife Victoria and her FAB5 quintet (string quartet and percussion), have entertained thousands of people at numerous performance spaces and travel hubs in New York City, including Moynihan Train Hall, Oculus World Trade Center, Javits Center, and Chelsea Market. Having seen many of their shows, especially those at travel hubs, there's a certain tension and release you experience watching people wait anxiously for their trains, and then the release they feel when they are finally on their way. I've had these experiences myself, so I wanted to create two pieces that emulate these feelings.

Wound Up/Unwind consists of two contrasting pieces for string quartet and percussion. The first, Wound Up, for string quartet and cajón, imitates the feeling of being worried, anxious, and frustrated, especially while waiting to board a train. The second, Unwind, for string quartet and handpan, is calm and soothing, perhaps emulating the satisfying feeling of relaxing in a quiet seat as the train leaves the station. Both pieces can be performed independently and in any order.

Wound Up/Unwind is written for and commissioned by the FAB5 quintet with support from the New York City Department of Cultural Affairs.

Unwind for String Quartet and Hand Pan

THE HARP OF ARIAGAN - A THOUSAND AND ONE PERSIAN NOTES

شعر و کلام از استاد سعدی شیرازی، خواننده استاد محمد رضا شجریان
مرا مگوی كه سعدی طریق عشق رها کن // سخن چه فایده گفتن، چو پند می‌ننیوشم -- به راه بادیه رفتن، به از نشستن باطل // که گر مراد نیابم، به قدر وسع بکوشم - 
شجریان در خوندش اشعارش کاملن حس و معنی شعر رو با لحن خوندن به شنونده القا می کنه. این حس رو تا حدی در بنان هم میشه پیدا کرد. ولی واقعن شجریان بی همتاست 

هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نــبود بر سر آتش مـيسرم که نجـوشم

بـهوش بودم از اول که دل به کس نسـپارم
شمايل تو بديدم نه عقل ماند و نه هوشم

حـکايتي ز دهـانت به گـوش جــان آمد
دگر نصيحت مردم حکايتست به گوشم

مگر تو روي بپوشي و فتنه باز نشاني
که من قرار ندارم که ديده از تو بپوشم

من رميده دل آن به که در صباح نيايم
که گر ز پاي درآيم به در برند به دوشم

بـيا به صلح من امروز و در کنار من امــشب
که ديده خواب نکردست از انتظار تو دوشب

مــرا به هـيچ بدادي و مــن هــنوز برآنـم 
که از وجود تو مويي به عالمي نفروشم

مــرا بگوي که سعدي طـريق عشق رها کن
سخن چه فايده گفتن چو پند مي ننيوشند

به راه باديه رفتن به از نشستن باطل
که گر مراد نيابم به قدر وسع بکوشم

غزل سعدي

هزار جهد بکردم...محمد رضا شجریان

برخیز تا یک سؤ نهیم این درد ازرفهال را / ور باده آن ناشی‌ دهیم این شرک تقوا مال را / هر ساعت از نو قبله‌ای با بت پرستی‌ میرود / توحید در ما عرضه کن تا بشکنیم اسباب را

در خیال ...محمد رضا شجریان

گفتم غم تو دارم
محمدرضا شجریان
محمد موسوی
حافظ
Goftam Ghame To Daram

گفتم غم تو دارم، شجریان، محمد موسوی

از عشق، محمدرضا شجریان، سهراب و تهمورث پورناظری و رابین واسای، برنامه تاینی‌دسک در رادیو عمومی ملی آمریکا ان‌پی‌آر
فروردین ۱۳۹۲
شعر: سیمین بهبهانی

دل را  فِکندم  ارزان  به  پایت
سودای مِهرش  در سَر نکردی
گفتم  گلم را  می‌بویی از لطف
حتی  به  قهرش  پَرَپر  نکردی
دیدی  سبویی  پُر  نوش  دارم
با  تشنگی‌هـا  لـب  تر  نکردی
هنگام  مستی  شور آفـرین بود
لطفی که  با  ما  دیگر  نکردی
آتش  گرفتم  چون  شاخ نارنج
گفتم  نظر کن  سر  بَر  نکردی

ویدیوی این اجرا
http://youtu.be/TyDBA-1hGrI

بهداد بابایی - جوی نقره ای مهتاب - بغض

Mämäd