ای چشم توام پیمانه، همسنگ دوصد خمخانه
همه شور عشق و مستی‌ام از یک نگاه تو
از هر دو جهان بیگانه، شد خانه‌ی دل میخانه
چو تویی کنارم، غم ندارم، در پناه تو
با تو دنیا، باغ رویا
در چشم تو صد میکده مِی می‌بینم
سرمستی دل با نگهی می‌جویم
در آینه جز نقش تو کِی می بینم
کِی جز ره مهر تو رهی می‌پویم
ای چشم توام پیمانه، همسنگ دوصد خمخانه
همه شور عشق و مستی‌ام از یک نگاه تو
با تو دنیا، باغ رویا
عشق تو پناهم، غیر از تو نخواهم
ای راحت جان من، شوق دو جهان من
با تو بود دنیا، باغ رویا
بی تو همه دردم، چون آتش سردم
ای مایه‌ی جوش من، ای از تو خروش من
با تو بود دنیا، باغ رویا
ای شوق مستی من از تو، با من تنها تو بمان
راز دل قصه‌ی غم بشنو، سوز جان را بنشان
ای شور هستی من از تو، با من تنها تو بمان
راز دل از سخنم بشنو، سوز جان را بنشان
ای چشم توام پیمانه، همسنگ دوصد خمخانه
همه شور عشق و مستی‌ام از یک نگاه تو
از هر دو جهان بیگانه، شد خانه‌ی دل میخانه
چو تویی کنارم، غم ندارم، در پناه تو
با تو دنیا، باغ رویا

تنها تو بمان - پریسا

ای دوچشمت سبزه زاران  عارف

نگارا نگارا مرو از برم
به فصل شکفتن مکن پرپرم
همه هستی من ز عشق تو سوخت
مزن تیشه بر ریشه و پیکرم
خیال رخت گشته رویای دل
شده غرق مهرت سر و پای دل
چو عاشق شدم خو شدم سوختم
دلم وا دلم وا دلم وای دلم 
به جادوی چشم تو شیدا شدم
ز خود گم شدم در تو پیدا شدم
من آن قطره بودم که با موج عشق
در آغوش مهر تو دریا شدم
نگارا نگارا مرو از برم
به فصل شکفتن مکن پرپرم
همه هستی من ز عشق تو سوخت
مزن تیشه بر ریشه و پیکرم
به دنبال خود در سراب فزون
کشیدی دلم را به دریای خون
تو رفتی و من مانده ام با غمت
گرفتار رنج و عذاب و جنون
کجا ماندی ای لیلی قصه ها
که مجنون شده کوهی از غصه ها
برو ای کبوتر به یارم بگو
فتادم ز پا بی وفا بی وفا
گل گریه روید ز چشم ترم
ندانی چه آورده ای بر سرم
فتاده به دوشم غم روزگار
دلم گشته بازیچه ی انتظار
نگارا نگارا مرو از برم
به فصل شکفتن مکن پرپرم
همه هستی من ز عشق تو سوخت
مزن تیشه بر ریشه و پیکرم

Salar aghili negara - سالار عقیلی نگارا

به سر می دوم رو به خانه ی تو
که شاید بیابم نشانه ی تو
فتاده ز پا خسته آمده ام
که سر بگذارم به شانه ی تو
به یادت به هر سو نظاره کنم
ز داغت به تن جامه پاره کنم
غمت گر به جانم شرر نزند
هوای جنونم به سر نزند

امید دلم در برم بنشین
تا مگر زدلم غم برون برود
وگرنه زچشم نخفته من تا سپیده دمان
جوی خون برود...

زجور فلک مانده در قفسم تا به سنگ ستم پرشکسته مرا
وگر این قفس را به هم شکنم تا کجا ببرد بال خسته مرا

نخیزد نغمه مستانه تو
شده پر گرد غم کاشانه تو
گرفته شعر تو روی زمین را
چرا زیر زمین شد خانه تو

به سر میدوم رو به خانه ی تو
که شاید بیابم نشانه ی تو
فتاده ز پا خسته آمده ام
که سر بگذارم به شانه ی تو

(Alireza Ghorbani-Havaye Jonoon) علیرضا قربانی، هوای جنون

Introduction ☀️🌎

This is the first song of a cosmic tale that is only beginning to unfold...

[Intro: The Quiet Vastness]

[Very slow tempo — 50 BPM. Deep, warm, and pulsating analog sequencer bassline (ARP 2600) begins — like a heartbeat in the void. Sweeping, filtered white noise — serene, welcoming space. A bright shimmering Oberheim OB-Xa pad — gentle harmonic bed, quiet joy, tender anticipation.]

She arrived with no memory
yet her spirit remembered the Light.
The world glowed from within —
moss, air, trees — softly alive.
She knew:
she did not come to explore this world…
The Planet invited her
and gave her the name Come
to find him and to be with him.

[Part 1: First Glimpse]

[Sequencer becomes more defined. Hypnotic pulse. Minimoog-style lead enters — soft, delayed — first touch, first glance. Pads evolve slowly — gentle warmth.]
He was given the name Stay.
He was already there.
She found him at the edge of a quiet forest,
where the last snow still clung to the bark.
He did not speak at first —
only watched her with eyes
that held the weight of oceans.
Come…
Stay…
two words of one sentence.
They were involved in a cosmic relation,
far more complex — between a Sun and a Planet.

[Part 2: Unfolding]

[A second sequencer line weaves in — more intricate. Growing connection. Lead explores gentle variations — quiet understanding, deep unfolding affection. Pads swell — majestic, peaceful, full of light.]
And wherever she walked,
ice loosened and melted —
the ground released its cold.
Trees awakened into blossom,
flowers opened like small suns,
and spring began spreading outward
from her steps.
They made a home — not in space,
but in relation.
He knew this world in depth —
as tides know the pull of the moon.
He was steady as bedrock,
vast as the deep oceans,
reliable as sunrise,
and he loved her
the way a planet loves its sun —
by quietly turning toward her light.

[Pre-Chorus — sung]
Two forces meeting,
one destiny forming...

[Chorus — sung]
Where she steps, the winter breaks,
trees awaken, rivers wake.
He turns to her — the planet’s run,
forever turning toward his Sun.
Their journey began...

[Bridge: In Full Bloom]

[Sequencers interlock — perfect sync. Minimoog lead holds a long sustained note — pure emotion. Filter sweeps rise like a tidal breath, dissolving into soft delay.]
Their frequencies aligned —
his depth received her spring.
Light and gravity combined —
one silent woven ring.

[Bridge Motif — sung, soft sustained vocal, pads wide, sequencers in perfect sync]
One heart in two forms — sunlight over sea,
Come and Stay — one resonance, one key.
Two currents meet — yet neither fades away,
Sacred unity — the planet and the ray.

[Part 3: Origins Beyond Bodies — sung, warm major pads, faint choir overtone shimmer]
The souls of Sun and Planet found their human way,
embodied now in Come and in her Stay.
The heavens cannot touch — cold vacuum keeps apart,
yet here their avatars may touch — and keep the planet’s heart,
alive.
For countless billion years they choose this fall again,
returning, merging, parting — always then.
Love brings new life, ignites the fields of time,
and planets bloom in spring — the oldest cosmic rhyme.

[Outro — spoken, quiet, pads slowly fading, long reverb tail only]
And so it will repeat…
and will again...
and again....
and again 
(again) 
(again)
(again)

[End of Song I]

Solaria - Come and Stay - Unfolding Spring

An old lyrical song that has been remixed. 

Streets Of My Heart Acoustic

شبانه - علیرضا افتخاری

Mohammad Motamedi - Yalda | محمد معتمدی - یلدا

[MusicMand.Net]

Siah-Ayeh

چارتار - مرا به خاطرت نگهدار


کنسرت کامکارها 
خواننده بیژن کامکار 
سرپرست گروه: پشنگ کامکار

کابوک من لیلی است ، کابوک رعنایم ،  درد خنجر را می توان تحمل کرد اما درد دل بسیار گران ، من عاشق لیلی هستم ، لیلی  دختر کرد 

 کابوکی لی لی ، کابوکی لی لی/کابوکی سورم وای وای
ده ردی خنجه ر ئاسانه /ده ردی دل زور گرانه
ئه ز عاشقم لی لی/ کچکه کوردم وای وای
یارم ئاسکی ماچینه/ده وای ده ردو برینه
ئه زعاشقم لی لی/کچکه عومرم وای وای
من عاشقی جانانم/له عاله م سه رگه ردانم
ئه ز ئاشقی لی لی/کچکه مالم وای وای

چارتار - مرا به خاطرت نگهدار

Mmohammadreza