اشک مهتاب
شعر : سیاوش کسرایی
آهنگساز :حسن یوسف زمانی
آواز: محمدرضا شجریان

به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست

کنار چشمه ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب
تن بیشه پر از مهتابه امشب
پلنگ کوه ها در خوابه امشب
به هر شاخی دلی سامون گرفته
دل من در تنم بیتابه امشب

اشک مهتاب ؛ محمدرضا شجریان

موسیقی نواحی: گرگان

اُوزان، دمِ درِ سَرد اُئِه، اَجیکه 
[اَجیک (نوعی کرم) بالای در سردابه آویزانه]

رَعو داره مِدُّوئِه
[رَعو (نوعی پشّه) داره میدوه]

 جیجو مِزِنِه مَلکَموت
[مَلِکِ موت (عزراییل) در حال پرسه زدنه]

 سینه صومُخُورِه زَغْنَبود
[و (عزراییل) کلّه‌ی سحر در حال زهر خوردنه]

 گَمبیل شده شَبِ پُشمُوروک
[شب اخمو، چاق و فربه شده (هوا دم داره)]

اُلُما زِده اَوله جَکوک
[آدمِ آبله رخ، از این گرما، صورتش پر حرارت و تب گرفته شده]

شِلایین شدِه لَچَّر شده
[صورتش چسبناک و کثیف (چندش‌آور) شده]

دلِ گِلیشو لَپَّر شدِه
[دل آدِم شبگرد (از غصه) پر شده]

اَتِه کَل توتِِه بِکَل، پَنجه بگیر، نون و شِکَر
[(این عبارت مَتل گرگانی است که معادل آن: اتل متل توتوله است)]

* مَمَّد خَرتو، فردا اَفتو
مابِچّه‌های گرگیم، از شاخ بز مِتَرسیم، دقِ دقِ دقِ مِلرزیم

یِه طِرَف ناهارخوران، چَکِّه بُروشِ آسُمان
[(گرگان جائیه که) یک طرفش جنگل ناهارخوران(انگار) آسمان(با رعد و برقش) در حال کف زدنه]

 یِه طِرَف دریا داره، رَقصِ قِشَنگِ تُرکمان.
[(گرگان) در طرف دیگرش هم دریا داره با رقص زیبای(خنجر) ترکمان]


*
این جملات اشاره به داستان طنزی است که هر وقت در استرآباد مدت بارش بارانطولانی می‌شد برای اینکه باران قطع شود، شخصی با لباس‌های بلند و آستین‌های دراز و گشاد به نام «مَمَّد خرتو» همراه با بچه‌های توی کوی و برزن راه می‌رفت و از خورشید می‌خواست آفتاب کند و اشعه‌های خودش را مثل نخود به زمین پرتاب کند

Ahmad Akhavan - Jijow | احمد اخوان - جیجو

غلام‌رضا دادبه_ای دل | ĞolāmRezā Dādbeh_Ey-Del

چو مویش روز و شب در پیج و تابم

ساقی من خرابم، چیزی درنیابم

آلبوم : قسم به نرگس مست
خواننده : سپیده رئیس سادات
شعر : سعدی
در چهارگاه

Sepideh Raissadat Ft Iman Vaziri and Ali Rahimi – Ghasam Be Nargese Mast
04. Chahargah - Bar-E Feraq-E Dustan

بار فراق دوستان / سپیده رئیس سادات

اهنگ بی نشان از البوم مستور و مست همایون شجریان

Homayoun Shajarian - Bi Neshan

Story
The Party That Changed Everything
Narrative Summary...
In the heart of an old Basque mansion, forgotten among the mountains of Bizkaia, a clandestine party was held on the night of a total lunar eclipse. It was organized by Ane, an eccentric artist obsessed with family secrets and the legends of her lineage. She invited a select group of friends, each with a hidden link to their past. No one knew that that night, amid strobe lights, txakoli, and tribal music, a chain of revelations would be unleashed that would change their lives forever.

Invitation
• Ane sends invitations in parchment envelopes, sealed with red wax and bearing an ancestral symbol: a wolf with raven wings.
• The party is advertised as an “eclipse celebration,” but it is actually a covert ritual to unearth a family truth.

• The guests: a DJ who was her first love, a historian obsessed with Basque myths, a cousin who disappeared years ago, and a mysterious woman no one knows but who seems to know too much.

Night of Madness
• Music echoes between the stone walls. The house seems to come alive with each beat.
• Ane disappears after midnight. In her place, a recording of herself is projected on the walls: “Tonight, the truth will dance with you.”
• The guests begin to experience visions, other people's memories, and forced confessions. The wine is mixed with an ancient infusion that awakens genetic memory.
• The historian discovers a codex hidden in a lamp. The cousin reveals that he faked his disappearance after uncovering a family crime. The mysterious woman is actually the illegitimate daughter of the family patriarch.

Eclipse and Revelation
• At 3:33 AM, the eclipse reaches its peak. The moon turns red.
• In that instant, all the secrets intertwine: Ane is not who she says she is. She was adopted to protect a hidden lineage of wise women persecuted for centuries.
• The house, built on a crossing of ley lines, becomes a vortex of energy. The guests must decide... to forget what they experienced or embrace their new destiny as guardians of the truth.

Silence After the Rhythm
• At dawn, the house is empty. Only broken masks, empty glasses, and a freshly painted mural on the wall remain: a winged wolf, weeping blood under a red moon.
• No one spoke of that night again. But each one, from their own corner of the world, began to change the course of their lives... as if an ancestral force were guiding them.

🎶 Listen 💫 Share 💬 Comment ➕📃🎧 Add to your playlists... Because this journey is meaningless without you... Thank you for being here... J. Bilbao

Sonic Universe II

The Party That Changed Everything IV

[Intro, Spoken Word] 
Yeah Yeah, Dani Prințul Banatului, 듣고 있나!

돈도, 여자도, 다 가졌는데... 잠이 안 와. 단 하룻밤도 맘 편할 날이 없어.

[Verse 1] 
깜빡 잠들면 문 두드리는 소리 정의를 외치는 짭새들의 그림자 놀라 깨자마자 너에게 전화를 걸어 집 앞이 이미 꽉 찼다고 넌 말하지 울면서 넌 내게 애원해 "제발 자수해" 떨리는 목소리로 넌 계속 울어 나도 끝내고 싶어, 하지만 내 사랑 내 피엔 악마가 흐르고 있어

[Chorus] 
도망치는 건 이제 더는 싫어 숨어 사는 꼴도 지긋지긋해 친구도 형제도 없는 외로운 밤 경찰도 사이렌도 이젠 다 지겨워

내일 짐 싸서 자수하러 갈게 긴 긴 벌을 받게 될 걸 알아 네가 없으면 죽을 만큼 힘들겠지만 차라리 잡혀갈게 널 더 힘들게 하긴 싫으니까

[Verse 2] 
언젠가 날 용서해주길 바래 날 기다리지 마, 네 길을 떠나 널 많이 울렸어, 상처만 줬지 하지만 널 사랑한 건 진심이었어

적어도 2년은 면회 와 줄래? 사랑한다는 걸 잊지 않도록 이제 긴 세월, 베개 밑에다 네 사진 한 장 깔고 잠들 테니까

[Chorus] 
도망치는 건 이제 더는 싫어 숨어 사는 꼴도 지긋지긋해 친구도 형제도 없는 외로운 밤 경찰도 사이렌도 이젠 다 지겨워

내일 짐 싸서 자수하러 갈게 긴 긴 벌을 받게 될 걸 알아 네가 없으면 죽을 만큼 힘들겠지만 차라리 잡혀갈게 널 더 힘들게 하긴 싫으니까

[Verse 3] 
돈, 차, 여자, 집... 다 원했었지 하지만 정작 소중한 건 못 봤어 자유가 뭔지, 사랑이 뭔지 고독은 잔인해, 행복을 뺏어가 오늘 밤엔 널 꼭 봐야겠어 수갑을 차더라도 상관없어 네 품 안에서 잡힌다면 난 좋아 마지막 키스를 하고, 안녕을 말할래

[Chorus] 
도망치는 건 이제 더는 싫어 숨어 사는 꼴도 지긋지긋해 친구도 형제도 없는 외로운 밤 경찰도 사이렌도 이젠 다 지겨워

내일 짐 싸서 자수하러 갈게 긴 긴 벌을 받게 될 걸 알아 네가 없으면 죽을 만큼 힘들겠지만 차라리 잡혀갈게 널 더 힘들게 하긴 싫으니까

[Verse 4] 
자 놀아보자, 마지막인 것처럼! 오늘 밤은 취할래, 경찰 따위 알 게 뭐야 다 같이 즐겨, 이 밤이 새도록 오늘이 내 자유의 마지막 날이야 흔들어, 흔들어, 배꼽 빠지게! 흔들어, 흔들어, 뽀뽀 한 번 해줘! 내일이면 내 몸은 감옥에 있겠지만 오늘 밤 내 영혼은 다 너에게 줄게

[Outro] 
도망치는 건 이제 더는 싫어 숨어 사는 꼴도 지긋지긋해 친구도 형제도 없는 외로운 밤 경찰도 사이렌도 이젠 다 지겨워

내일 짐 싸서 자수하러 갈게 긴 긴 벌을 받게 될 걸 알아 네가 없으면 죽을 만큼 힘들겠지만 차라리 잡혀갈게 널 더 힘들게 하긴 싫으니까!

CRXMONA, Animal Clinic Choir - 자수 전야 (Korean Opera Edit)

Mɛlənˈkɒlɪk (همایون)

Esmaeil Satarzadeh - Leila

<a href="http://www.gooshe.net/?p=6482">درباره گروه کووات، بیشتر در گوشه</a>

متن آهنگ به کورمانجی

محسن
دردی ظالم دردی ظالم
دردی ظالم دردی ظالم
عجل هاتیه له بی مجالم
هم ده ویژم هم ده نالم
ته کو ده گو از مر نا کم
انگوشتره خا زر ناکم
جایله خلکه بی دل ناکم

ترجمه به پارسی
درد ظالم، درد ظالم
موقع مرگم فرا رسیده و مجالی ندارم
هم میخوانم و هم مینالم
تو که گفتی شوهر نمی کنم
انگشترم رو طلا نمی کنم
جوان مردم رو دلشکسته نمی کنم

متن آهنگ به کورمانجی
یلدا
چه ره بکم له از خاپاندم
چه ره بکم له از خاپاندم
وه خا وی را له از ترکاندم
وه ناو رون دا لای لای از قاوراندم لای از قاوراندم

ترجمه به پارسی
چکار کنم منو فریب داد
و بعد منو ترک کرد
منو درون روغن سرخ کرد (منظور دل کباب کردن است)

متن آهنگ به کورمانجی
محسن
مه گو له جم من پر مسکن
مه گو له جم من پر مسکن
ژه من و ته له پر گوو ده کن
من وه ته را هوال جان جاونی ده کن جاونی ده کن

ترجمه به پارسی
بهت گفتم، زیاد کنار من نمان
از من و تو زیاد صحبت می کنند
من و تو رو ای دوست، چشم میزنند

متن آهنگ به کورمانجی
یلدا
خراو بووه له کله کوتی
خراو باوه له کله کوتی
گپک ده وه نافلتی
وه وی دردا ده شه ووتی

ترجمه به پارسی
روستای بد خراب بشه
اگه شایعه ای بشه از دستش خلاص نمیشی
با این درد (شایعه و حرف مردم) می سوزی

متن آهنگ به کورمانجی
دردی ظالم دردی ظالم
دردی ظالم دردی ظالم
عجل هاتیه له بی مجالم
هم ده ویژم هم ده نالم

ترجمه به پارسی
درد ظالم، درد ظالم
موقع مرگم فرا رسیده و مجالی ندارم
هم میخوانم و هم مینالم

متن آهنگ به کورمانجی
پر ژه کاران له خاده نه له
پر ژه کاران له خاده نه له
خاده ده‏له له، بنده نه له
بنده به له‏، لای لای ده باو نه له، لای ده باو نه له

مه گو ننه له دایکه ننه
مه گو ننه له دایکه ننه
خواستگار هاتنه له تا دالانه
از بی دلوم لای لای، من میه نه، لای من میه نه

نیکا به ویژ له از چه ره کم
نیکا بویژ له از چه ره کم
ژه دست ته له خا وندا کم
من یشه نکر وان راضی کم، لای وان راضی کم

ترجمه به پارسی
خیلی از کارها رو خدا اجازه نمیده
خدا هم بذاره، بنده نمیذاره
بنده بذاره، پدر و مادر نمیذارن

گفتم مادر جان عزیز جان
خواستگاران تا دالان آمده اند
من عاشق نیستم، منو به اینها ندهید

حالا بگو من چکار کنم؟
از دست تو خودم رو قایم کنم
من نتوانستم اونها رو راضی کنم

Homayoun Shajarian - Bi Neshan

MSM