برداشت دیگری از آنچه قرار بود باشد.

فردا که بهار آید...

DonyaGozaran | دنیا گذران

دلتنگم را سال‌ ۹۳ نوشتم و نمی‌دانستم چه بر سر روزگار می‌آید و برای چه چیز‌هایی در آینده دلتنگ خواهم شد. 

بیشتر از همه برای بارُش عزیزم و نی‌لبک بی‌نظیری که خودش ساخته بود دلتنگم.

در کنار تراژدی سکته‌ی مغزی بارُش، برای تمام کسانی که از دست داده‌ام دلتنگم. برای کسانی که هیچگاه ندیدمشان ولی در سال سیاه ۹۸ و شهریور و مهر و آبان ۱۴۰۱ تا به ابد بر طاقچه‌ی دلم جا خوش کردند و نمادی شدند از مبارزه و عشق به زندگی.


دلتنگم - I'm Yearning

دست برنمی‌داشت

Ich trat zurück,
damit du dich entfalten kannst.
Ein Schritt nur – kein Urteil.
Doch deine Worte schnitten
Grenzen in die Luft.


Jeg ba ikke om stillhet,
bare retten til å si
hvem jeg er,
uten tillatelse,
uten maske.


Was bleibt von einem Recht,
das sich an Meinungen bindet?
Wenn Richter zugleich die Türhüter sind –
dann liegt der Raum
hinter der Schwelle
der Angst.


Dommen er et speil,
men noen ganger…
viser det bare frykt.
Hvor er vi,
hvis du bestemmer for meg?


Gib mir Raum –
nicht deinen Platz,
nur den,
den du halten würdest,
wenn ich
für dich
zur Seite geh.
Gi meg plass –
ikke din vei,
bare det rommet
der du ikke skjuler meg.

Die Bühne spricht von Offenheit,
doch hinterm Vorhang
wird sortiert.
Wer ist willkommen,
und wer
nur geduldet?

Et fellesskap som stenger ute
bygger på skygger.
Det finnes ikke lys
hvor ingen vil
se den andre.

Wir sind nur Moleküle,
bereit, uns zu verbinden.
Men uten bevegelse,
ingen liv.
Aber ohne Austausch
kein Morgen.

Kjærlighet er rom

اجرای زنده کماکان با همراهی امید نعمتی و ماکان اشگواری

بنشینم و صبر پیش گیرم | کماکان

کاش یه بچه داشتم  اینجوری میخوابوندمش

زلفای یارم

«بازاجراى تصنيفِ | نوید اربابیان - «با دلبر رعنا
اجراى اصلى: ابراهيم شريف زاده/ غلامحسين سمندرى

قصد من اين نيست تا در جهان متعالى و روشن آن جان هاى پاك دست ببرم، در آن صدا و نوا كه روح آدم را از هياهو و نيرنگ دنيا دور مى كند و ديگر بار منزلت عشق را بالا مى برد. نه، مراد من اين نيست. اين اداى احترامى است از جان و دل به ابراهيم شريف زاده ى بزرگ كه هم پيكر مردگان را مى شست و از اين راه روزگار مى گذراند و هم مى خواست با لحن دل انگيزش ما " بى چرا زندگان" را جانى و رمقى ديگر بخشد. بله اين اداى احترامى است به او و نيز به عالى مردى چون غلامحسين سمندرى، اين " خونپاش و نغمه ريز".
روح شان قرين آرامش.
متن از : رضا عابدين زاده

Navid Arbabian - Ba Delbare Ranaa

کتیبه

(2)گرم و زنده بر شنهای تابستان زندگی را بدرود خواهم گفت
(2)تا قاصد میلیونها لبخند گردم . تابستان مرا در بر خواهد گرفت و دریا دلش را خواهد گشود
زمان در من خواهد مرد و من بر زمان خواهم خفت
زمان در من خواهد مرد و من بر زمان خواهم خفت
زمان در من خواهد مرد و من بر زمان خواهم خفت
آخ . زمان در من خواهد مرد و من بر زمان خواهم خفت 

ترانه سرا : فریدون رهنما 
آهنگ ساز و خواننده : فرهاد
آلبوم برف

Farhad-Katibe(کتیبه-فرهاد)

Waltz-e Hich (Mesl-e Hich) + (والث هیچ (مثل هیچ

صورتحساب - سام موسایی

▪︎از همین لحظه در وبسایت من، کانال تلگرام، ساندکلود و تمام سایت‌های محترم موسیقی.

صورتحساب از زیر دندان عقل در‌آمد. از لابلای زیست جداگانه هر یک از ما که پشت میز شماره سیزده نشسته بودیم‌. طعم گَس تمام لحظه‌هایی که بر ما گذشت چیزی بود شبیه رد خون توی اشک. و یادمان آورد گاهی سرمان را بلند کنیم تا شاید  میزهای دیگر را ببینیم، شاید کس دیگری هم آنجا با ما در بند باشد. هم بند باشد.
 ما شرح مصیبت‌های زیادی را لابلای قهوه و سیگارمان انکار کردیم و یادمان رفت احتملا روزی کسی صورتحسابمان را روی میز می‌گذارد. 
خلاص.

برای آخرین سیزده مرداد قَرنی که ما را بلعید.

شعر: عابد اسماعیلی
آهنگساز: حامد هدایتی
تنظیم: حیدو 
میکس و مستر: احمدرضا شهریاری
کاور آرت: مریم سیادت
موشن: اوُل هدایتی

www.samoosaei.com

زلفای یارم

Nasim Rmz