Ashes

منم مث خودت چیزا واسم ناامید کننده‌ن. ازینکه جواب دلخواه‌ کسیو ندم، یا جواب دلخواه نگیرم/...

به بقیه‌ی چیزا کاری ندارم، اما میفهمی؟/ جزئیات ریزت درگیرم میکنه: مثلا وقتی از روی تعجب وا میگی/ حتی اگه تعجب‌م نکرده باشی با تصور صورت تعجب کرده‌ت دلم واست آب میشه...

۲:مث همیشه/ ورش دار هستی، میخوام باهات حرف بزنم عزیزدلم



...
...این حرفا نه ضروری و نه حتی درست بود. ذهن آدم این شکلی کار نمیکنه


...
میفهمم ناامید کننده بنظر میرسه، اما قول میدم ترسمون که بریزه همه چی بهتر شه... من فقط میخوام شروع کنیم/حتی اگه بگی لازمه با خانواده‌ت صحبت کنم/اصن بگو،اصن ازم بخواه...
هستی‌جانم... میخوام باهات حرف بزنم عزیزدلم، میخوام امیدی که بهم میدی ازم گرفته نشه


..
من هیچوقت نخواستم خودمو شجاع نشونت بدم،با اینکه دوست داشتنت معنی خطر رو برام ازبین میبره. کاری میکرد که حتی مجبور شم با ترس مقابل پدرت وایسم و واندم 





..
تا ابد گل‌های مصنوعی نمی‌روید به آب/هر خرابی خوب خواهد شد، بجز ذاتِ خراب

...
گاهی وقتی بدون تلاش دیگران به ساده‌ترین حالتام میخندیدن نزدیک بود بغض‌م بگیره که دلم میخواست اون خنده‌ی تو باشه.
تقریبا هم برام ثابت شده کوچکترین امید بزرگترین گناهه برام، از بس که قالی‌و از زیرِ پام کشیدی.

شد که فهمیدم اگه دوست‌داشتن بدون مکافات نمیمونه، میتونم حتی مجازات‌ش روهم بخوام/این یکی بارِ گناهی روی شونه‌هام نمینداخت



...
حجم این دستکاری روانی چقد بود که یا میگفتی [بپرم/یا دیگه بسه، میخوام برم زندگی بعدی]؟
میخوای دقیق به‌ همه‌ چیز اشاره کنم؟

حالا چطور این انگل‌ میخواد خودشو توی نقش ناجی و عاشق جا بزنه؟
[این آهنگ گره میزنه و فلان] گره تو کُسِ خواهر و مادرت گیرکرده حرومزاده

۲:انگل موجودیه که واسه زنده موندن و احساس رضایت مجبوره مدام پی میزبان بگرده و از ضعف‌ش استفاده کنه.



..
تیرِ حرمله‌رو بزن به حلقی که همیشه راستشو گفته، ولی این مشکلِ خودته که هیچوقت نتونستی باخودت کنار بیای و آروم بگیری/تا هر سگِ دله‌ی دستمال‌بدستی واسه خودش خوش برقصه/ 
وای! تهران ازین طرف! /سگِ انگل ناجی شده بود! / همون موقع هم کله‌ی گُهش توو صفحه‌ی من بود و به روی خودت نمی‌آوردی

نه حتی الان، توی گذشته هم
این تو بودی که واسه خودت همیشه داستان‌سرایی میکردی و مثلا به ا.م.د ؛ موشِ کله‌گنده، میگفتی انسانِ شریف!

اگه حرفام آزارت میده،بین من‌ و تو فاصله فقط یه شکایته. ولی من تحمل این حرفارو ندارم دیگه



..
منم مث تو میتونم ببینم چطور با یه آهنگ بودابار آب از لوچه‌ی سَگ جُر میگیره. /حالا هی پشت‌هم عروگوز شجریان و هرچی دیگه بذاره، من که میفهمم چی تریگرش میکنه. 



..
گاهی دلم میخواست دست ببرم‌و چیزی که دیگران توی وجودت خراب کردنو فیکس‌ کنم/که یه گوشه آروم بگیری و لازم نباشه انقد واسه علاقه‌م زورایی بزنم که چیزی ازش درنمیاد.
تنها رقیبم اثراتی بوده که دیگران روت گذاشتن، یا حتی اگه بگی خانواده‌ت بلد نبوده چطور باهات رفتار کنه.
شاید این مهمترین چیزیه که تا حد ناتوانی بهم حس ناامیدی میداد/مابقی زندگی با یخورده سماجت جلو میرفت، لابلای عن و گهی که دیگران سمتم پرت میکردن/
به اونی نگاه میکردم که دست‌و حسابی تو دماغ میچرخوند، بعد با نوک زبون مزه مزه میکرد. توی ذهنم میگفتم چقد از تویِ چرک بدم میاد.

..

[چشم هایت/خواه در زندان به دیدارم بیایی، خواه در مریض‌خانه]



..
اگه همون اول مث تخم آدم رفته بودی و عکس نیم‌لخت نیلوفر رو استوری نمیکردی، این دخترم انقد اذیت نمیشد./منتهی ولدزنایی و به ننه من غریبم بازی عادت داری.
دیگه کمتر گوه بخور.
..

آدما الگوی رفتاری دارن، از دیگران استفاده میکنن و دورشون میندازن./باشه/بذار قبول کنم هرچی گه میگی واقعیت داره،
چطور اینبار الگو شکسته میشه؟ 

وقتی پریدیتور وارد بازی رقابت میشه/وقتی متوجه میشه یه شخص واسه دیگری معنا ومفهوم داره/وقتی میبینه یه نفر سال پشت سال پای تو مونده.
وقتی الگو شکسته شده و نقش ثابت گذشته وجود نداره.

حالا فک کن من برم، اتفاقی که میفته همه چیز برمیگرده به الگوی رفتاری اون شخص.میتونه راحت مسلط بشه/دیگه خبری از گل و بارون نیس،همون بارون گُهی که سر بقیه باریده.
همون گند وگُهی که میگفتی قبلا مجبور بودی روش‌و بپوشونی 


.

تو هیچکسو نداری؟ :نه! پسرِ آدم شده بودم که جا نداشت سر بذاره رو زمین

.
آدم و رنگ آدم تبدیل به همون چیزی میشه که براش تمرین کرده

.

وقتی ازت دورم نمیتونم آدم خوشحالی باشم، انگار زبونم لال آدمی‌م که صبح نزدیکی‌و خاک کرده.
.

۲: فقط دلم میخواد قایقم‌و بندارم توآب و شروع کنم پارو زدن/مثِ چی پارو زدن

.
فک میکنی من پی فرصت بودم، هیچوقت نفهمیدی سعی میکردم کسیو که همون اول به ناحق ازم گرفته بودن‌و پس بگیرم. 


Ashes

:novemthree: