دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
نقشی به یاد خطّ تو بر آب میزدم
ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
جامی به یاد گوشهی محراب میزدم
هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست
بازش ز طرّهی تو به مضراب میزدم
روی نگار در نظرم جلوه مینمود…
آسمانی ❤️
از دور بوسه بر رخ مَهتاب می زدم
🌸🌸🌸