کتاب گویا

داستان

Parviz parasitic

پرویز پرستویی

قاطی

خونه مادربزرگه

karen Homayounfar
من پرویز پرستویی...کارن همایونفر

من پرویز پرستویی...کارن همایونفر

(خونه مادربزرگه(تار-گیتار-هارمونیکا

یک خیابان سهم یک افسانه نیست

شعر و اجرا: اندیشه فولادوند
موسیقی: کارن همایونفر


قبل از اذان صبح، نذرم روا نشد
اصرارهای من شکل دعا نشد
گفتم خدای عشق، اشعار من درک
با او بگو چرا شب جابجا نشد
این اشتباه من یا جرم عشق بود
سارا چرا نشد؟ لیلا چرا نشد؟
خونم ز رگ جهید، از استخوان گذشت
کانسرو خون و عشق هم خون‌بها نشد
گفتند نذر کن، یک جوشن کبیر
نذرم هزار شد... اما روا نشد
من نت به نت شدم، سی لا ر ِ می دو فا
این نظم مرتعش، آخر صدا نشد
عالیجناب من رفت و غرور ماند
سهمی که تا ابد از من جدا نشد
تقدیر هم نخواست، من باختم، قبول
جرم خفیف عشق هم... بر ملا نشد
گفتند نذر کن، یک مکه... کربلا
صد مکه ساختم، صد کربلا... نشد
در انتهای سعی، در من یزید عشق
تا آخرین نفس، ماندم... چرا نشد؟
سارا چرا نشد؟ لیلا چرا نشد؟
هم شعر مرد و رفت، هم کربلا نشد
من خسته‌ام، بجنب، دیگر نمی‌کشم
شلیک کن رفیق... نذرم روا نشد
کاغذ مچاله شد، می در پیاله شد
ساقی قضای شعر در من ادا نشد
او رفته است، من بيخود نشسته ام
آن سقف مشترک قسمت به ما نشد
سارا چرا نشد؟ لیلا چرا نشد؟
نذرم هزار شد... اما روا نشد
هم شعر مرد و رفت، هم کربلا نشد
آن سقف مشترک قسمت به ما نشد
سارا چرا نشد؟ لیلا چرا نشد؟
کانسرو خون و عشق هم خون‌بها نشد
.
.
.
پايان ماجراست، شليك كن رفيق
تا كاوه ناكجاست، شليك كن رفيق
دستور ميدهم، آتش عزيز من
عاليجناب خواست، شليك كن رفيق
اجراى حكم مرگ، اسمش كه قتل نيست
اين جمله آشناست، شليك كن رفيق
به به!
به به كه لحن او، فرمان آتش است
در معرفت خداست، شليك كن رفيق
متن وصيتم، شرح مصيبت است
بى روضه كربلاست، شليك كن رفيق
يك خودنويس شيك، زير بخارى است
سهم رفيق ماست، شليك كن رفيق
با او بگو كه من، ديشب خريدمش
از ارث من سواست، شليك كن رفيق
چپ دست نابغه، كانسرو خون من
با آرم خون بهاست، شليك كن رفيق
اكنون در اين غزل، بحران خودكشى ست
در آن غزل عزاست، شليك كن رفيق
مرگ موقتى، در مد نشست كرد
انديشه در كماست، شليك كن رفيق
در هفت شهر دور، در من يزيد عشق
اعلام كودتاست، شليك كن رفيق
يك راز سر به مهر، با او نگفته ماند
قلبى كه جابجاست، شليك كن رفيق
قلبم نحيف و داغ، بر حسب اتفاق
ماسيده سمت راست، شليك كن رفيق
مهلت نمانده است، من خسته ام بجنب
سيگار من كجاست؟ شليك كن رفيق
بعد از يكى دو پك، من حاضرم، تو هم
لطفا به سمت راست، شليك كن رفيق
من با كمال ميل، رو به گلوله ام
اين تير بى خطاست، شليك كن رفيق
از چند روز پيش، حس كرده ام كه مرگ
اجراى انتهاست، شليك كن رفيق
فهميده ام كه حذف، يا قتل عمد من
راه نجات ماست، شليك كن رفيق
وقت صدور عشق، از قول من بگو
منصف شدن رياست، شليك كن رفيق
لطفا ريلكس باش، هم عود روشن است
هم دود در فضاست، شليك كن رفيق
سرباز جان به كف، فرمانده از تو خواست
سرپيچى ات خطاست، شليك كن رفيق
عاليجناب من، عين وطن در عشق
بى رحم و با حياست، شليك كن رفيق
اين يك تقلب است، تاخير كرده ايم
تقصير از شماست، شليك كن رفيق
وقتى كه او نوشت: اجرا شود، تمام
تاخير ناسزاست، شليك كن رفيق
اين تنگى نفس، از اضطراب نيست
نه! مشكل از هواست، شليك كن رفيق
عاليجناب من، ذاتا مجرد است
از قاعده جداست، شليك كن رفيق
اصلا مهم نبود، اخبار دست ساز
كلت ات چه خوش صداست، شليك كن رفيق
من مطمئن شدم، از اينكه اين ترور
يك راز بين ماست، شليك كن
شليك كن
شليك كن رفيق
پا و سرش در عشق، قدرى معذب است
پس اين ترور بجاست، شليك كن رفيق
ژانر و سياق جبر، وسترن محض بود
پايان همين فناست، شليك كن رفيق
اما دوئل نداشت، وسترن انتها
يك كلت بين ماست، شليك كن رفيق
نرخ تراژدى، در من سقوط كرد
ارزان و بى بهاست، شليك كن رفيق
ديگر نميكشم، بدجور خسته ام
تقدير هم نخواست، شليك كن رفيق
من باختم، قبول! تقصير عشق بود
ناگفته برملاست، شليك كن رفيق
اين خطبه ى طلاق، يا زخم هجر نيست
سيرك گلوله هاست، شليك كن رفيق
وقت شمارش از، سه تا حدود صفر
لطفا به سمت راست، شليك كن رفيق
اسناد كلهم پيش تفكرى ست
دايى مصطفى ست، شليك كن رفيق
باغ نياوران، سهم مظفر است
او صاحب عزاست، شليك كن رفيق
من چك نوشته ام، حامل، براى ختم
دست عليرضاست، شليك كن رفيق
يك عمر وقف شعر، يك عمر وقف عشق
پايان در ابتداست، شليك كن رفيق
من خواب ديده ام، مرگم موقتى ست
تعبير آن خطاست، شليك كن رفيق

پايان ماجراست، شليك كن رفيق
تا كاوه ناكجاست، شليك كن رفيق

اندیشه فولادوند - یک خیابان سهم یک افسانه نیست (Cut Version)

سکوت سرشار از ناگفته هاست | احمد شاملو

توسط کانال ساند کلود پسرکبریت فروش.امیــد


پرویـــز پرستویی ، من که هرانچه داشتم

پـــرویز پرستــــویی ، قطـــره قطره

پــرویز پــرستـــویی ، نیستــش

Man ,Parviz Parastui / من, پرویز پرستویی

Parviz Parastoi Feat Limbo ( Ashkan Farjami )

Visit my Facebook :https://www.facebook.com/limbo.music1?ref=br_tf

Limbo Feat. Parviz Parastui - Jedal

موسیقی بیکلام-تلفیق ساز سنتی ایرانی و پیانو

I've watched this movie time and again and still love everything about it, especially this song. :D

Once Upon A December (Anastasia) - Cover

توسط کانال ساند کلود پسرکبریت فروش.امیــد

میــــم مثل مــــادر

Ahmad Shamloo, Pariya - احمد شاملو، پریا

 با دکلمه زیبای پرویز پرستویی و صدای دلنشین رسول نجفیان
این ترانه رو اولین بار به یاد کشته‌های زمین لرزه آذربایجان آپلود کردم اما افسوس که مناسبت‌هایش تمامی ندارد!

یاد همه رفتگان گرامی...
-------------
عجب رسمیه رسم زمونه
قصه برگ و باد خزونه
میرن آدما از اونا فقط 
خاطره هاشون به جا میمونه
کجاست اون کوچه
چی شد اون خونه
آدماش کجان خدا میدونه
بوتهء یاس بابا جون هنوز
گوشهء باغچه توی گلدونه
عطرش پیچیده تا هفتا خونه
خودش کجاهاست خدا میدونه
میرن آدما از اونا فقط 
خاطره هاشون به جا میمونه

تسبیح و مهر بی بی جون هنوز
گوشهء طاقچه توی ایونه
خودش کجاهاست خدا میدونه
خودش کجاهاست خدا میدونه
میرن آدما از اونا فقط 
خاطره هاشون به جا میمونه

پرسید زیر لب یکی با حسرت
پرسید زیر لب یکی با حسرت
از ماها بعدها چه یادگاری میخواد بمونه 
خدا میدونه
میرن آدما از اونا فقط 
خاطره هاشون به جا میمونه
میرن آدما از اونا فقط 
خاطره هاشون به جا میمونه


( دکلمهء پرویز پرستویی )
پرسید زیر لب یکی با حسرت
از ما ها بعدها چه یادگاری میخواد بمونه
خدا میدونه

میرن آدما از اونا فقط خاطره هاشون به جا میمونه
کجاست اون کوچه
چی شد اون خونه
آدماش کجان خدا میدونه


( آواز رسول نجفیان )
ندونستم مو قدرش در کنارم
ولی ولی حالا که رفته بیقرارم
نخندیدم دمی بر روی ماهش
چه سود اکنون به خاکش اشک بارون
ای الله جان
برس برس بر دادم ای پروردگارم

ندید از من خوشی
من هم پس از او ندیدم روی خوش از روزگارم
ای الله جان
برس برس بر دادم ای پروردگارم

شدم تنها
به غربتها فراموش
خدا رحمی بکن بر حال زارم
ای الله جان
الله جان رحمی بکن بر حال زارم

پشیمونم پشیمونم ولی هی هات دیر است
حلالم کن که ما هم ره سپارم
ای الله جان رحمی بکن بر حال زارم
رحمی بکن بر حال زارم


میرن آدما (رسم زمونه) - رسول نجفیان - پرویز پرستویی

Naser Abdollahi & Parviz Parastui

روسري تو را در باد
در راهي كه آمديم به روزها داديم
و جا نهاديم در كنج دنج دل
تا كه گفته باشيم از عشق
از عشق سر به زيرمان سي روز مبادا
چرا كه ميخواستيم تا عشق بماند
باشد قشنگ و درست
براي تو
جون دلم

Parviz Parastui - Roosariye Tora

کتاب صوتی شازده کوچولو با صدای احمد شاملو - قسمت اول
نوشته : آنتوان دوسنت اگزوپری
برگردان : احمـد شاملو

شازده کوچولو - با صدای احمد شاملو/ قسمت اول

کتاب صوتی شازده کوچولو با صدای احمد شاملو - قسمت دوم
نوشته : آنتوان دوسنت اگزوپری
برگردان : احمـد شاملو

شازده کوچولو - با صدای احمد شاملو/ قسمت دوم


قطره قطره اگر چه آب شدیم 
ابر بودیم و آفتاب شدیم 
ساخت ما را همان که می پنداشت 
به یکی جرعه اش خراب شدیم 
رنگ سال گذشته دارد 
همه ی لحظه های امسالم 
365 حسرت را همچنان می کشم به دنبالم 
قهوه ات را بنوش و باور کن 
من به فنجان تو نمی گنجم 
دیده ام در جهان نما چشمی که به تکرار می کشد فالم 
یک نفر از غبار می آید مژده ی تازه ی تو تکراری ست 
یک نفر از غبار آمد و زد زخم های همیشه بر بالم 
باز در جمع تازه ی اضداد 
حال و روزی نگفتنی دارم 
هم نمی دانم از چه می خندم 
هم نمی دانم از چه می نالم 
راستی در هوای شرجی هم 
دیدن دوستان تماشایی است 
به غریبی قسم نمی دانم چه بگویم 
جز اینکه خوشحالم 
دوستانی عمیق آمده اند 
چهره هایی که غرقشان شده ام 
میوه های رسیده ای که هنوز 
من به باغ کمالشان کالم 
چندی نیست شعر هایم را جز برای خود نمی خوانم 
شاید از بس صدایشان زده ام 
دوست دارند دوستان لالم کنند 
تنهایی ام را با تو قسمت می کنم 
سهم کمی نیست 
گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست 
غم آنقدر دارم که می خواهم تمام فصل ها را 
بر سفره ی رنگین خود بنشانمت
بنشین غمی نیست 
حوّا ی من بر من مگیر این خود ستایی را که بی شک 
تنها تر از من در زمین و آسمانت آدمی نیست 
آیینه ام را بر دهان تک تک یاران گرفتم 
تا روشنم شد در میان مردگانم 
همدمی نیست 
همواره چون من نه 
فقط یک لحظه خوب من بیندیش 
لبریزی از گفتن ولی در هیچ سویت محرمی نیست 
من قصد نفی بازی گل را و باران را ندارم 
شاید برای من که همزاد کویرم شبنمی نیست 
شاید به زخم من که می پوشم ز چشم شهر آن را 
در دست های بی نهایت مهربانش مرهمی نیست 
شاید و یا شاید هزاران شاید دیگر 
اگر چه اینک به گوش انتظارم جز صدای مبهمی نیست

Man ,Parviz Parastui / من, پرویز پرستویی

ReWeMusik2