شاملو - در آستانه

ضبط الگو تصنیف «آه باران» | محمدرضا شجریان

موسیقی نواحی: گرگان

اُوزان، دمِ درِ سَرد اُئِه، اَجیکه 
[اَجیک (نوعی کرم) بالای در سردابه آویزانه]

رَعو داره مِدُّوئِه
[رَعو (نوعی پشّه) داره میدوه]

 جیجو مِزِنِه مَلکَموت
[مَلِکِ موت (عزراییل) در حال پرسه زدنه]

 سینه صومُخُورِه زَغْنَبود
[و (عزراییل) کلّه‌ی سحر در حال زهر خوردنه]

 گَمبیل شده شَبِ پُشمُوروک
[شب اخمو، چاق و فربه شده (هوا دم داره)]

اُلُما زِده اَوله جَکوک
[آدمِ آبله رخ، از این گرما، صورتش پر حرارت و تب گرفته شده]

شِلایین شدِه لَچَّر شده
[صورتش چسبناک و کثیف (چندش‌آور) شده]

دلِ گِلیشو لَپَّر شدِه
[دل آدِم شبگرد (از غصه) پر شده]

اَتِه کَل توتِِه بِکَل، پَنجه بگیر، نون و شِکَر
[(این عبارت مَتل گرگانی است که معادل آن: اتل متل توتوله است)]

* مَمَّد خَرتو، فردا اَفتو
مابِچّه‌های گرگیم، از شاخ بز مِتَرسیم، دقِ دقِ دقِ مِلرزیم

یِه طِرَف ناهارخوران، چَکِّه بُروشِ آسُمان
[(گرگان جائیه که) یک طرفش جنگل ناهارخوران(انگار) آسمان(با رعد و برقش) در حال کف زدنه]

 یِه طِرَف دریا داره، رَقصِ قِشَنگِ تُرکمان.
[(گرگان) در طرف دیگرش هم دریا داره با رقص زیبای(خنجر) ترکمان]


*
این جملات اشاره به داستان طنزی است که هر وقت در استرآباد مدت بارش بارانطولانی می‌شد برای اینکه باران قطع شود، شخصی با لباس‌های بلند و آستین‌های دراز و گشاد به نام «مَمَّد خرتو» همراه با بچه‌های توی کوی و برزن راه می‌رفت و از خورشید می‌خواست آفتاب کند و اشعه‌های خودش را مثل نخود به زمین پرتاب کند

Ahmad Akhavan - Jijow | احمد اخوان - جیجو

ترانه، تنظیم، گیتار و اجرای خودم
با صدایی همچنان درگیر سرماخوردگی :)

Square | مربع

هان ماهِ ماهان کجایی؟
خورشید اینَک برآید
تنها تو با او برآیی

برای خرید آلبوم در ایران به اینجا مراحعه فرمایید:
http://on.fb.me/1Gp0mVZ

http://Khosousi.com
https://fb.com/Khosousi
https://plus.google.com/+KhosousiM

خورشید - افسانه رثایی و علی صمدپور

Music & vocals : Hessam Bahmani
Lyrics : Saeed Karimi

Lady Gaga

Mahsa Vahdat

تکنوازی سه‌تار «مهدی باقری» با نام : در همین دوردست

مهدی باقری قطعه‌ی «در همین دوردست» رو به خالق «طُرقه» استاد کیهان کلهر تقدیم کرده

تک‌نوازی سه‌تار مهدی باقری - در همین دوردست

RadioP0l

Ey Eshgh (Remix)

غزلیات صفای اصفهانی


دل بردی از من به یغما ای ترک غارتگر من 
دیدی چه آوردی ای دوست از دست دل بر سر من
عشق تو در دل نهان شد دل زار و تن ناتوان شد
رفتی چو تیر و کمان شد از بار غم پیکر من 
می سوزم از اشتیاقت در آتشم از فراقت 
کانون من سینهٔ من سودای من آذر من 
من مست صهبای باقی زآن ساتگین رواقی 
فکر تو در بزم ساقی ذکر تو رامشگر من 
دل در تف عشق افروخت گردون لباس سیه دوخت 
از آتش آه من سوخت در آسمان اختر من
گبر و مسلمان خجل شد دل فتنهٔ آب و گل شد
صد رخنه بر ملک دل شد ز اندیشهٔ کافر من 
شکرانه کز عشق مستم می خوارم و می پرستم 
آموخت درس الستم استاد دانشور من
سلطان سیر و سلوکم ، مالک رقاب ملوکم 
در سوزم و نیست سوگم بین نغمهٔ مزمر من
در عشق سلطان بختم ، در باغ دولت درختم 
خاکستر فقر تختم ، خاک فنا افسر من 
با خار آن یار تازی چون گل کنم عشقبازی 
ریحان عشق مجازی نیش من و نشتر من 
دل را خریدار کیشم ، سرگرم بازار خویشم 
اشک سپید و رخ زرد سیم من است و زر من
اول دلم را صفا داد وآئینه ام را جلا داد
وآخر به باد فنا داد عشق تو خاکستر من 
تا چند در های هوئی ای کوس منصوری دل 
ترسم که ریزند بر خاک خون تو در محضر من 
بار غم عشق او را گردون نیارد تحمل 
کی می تواند کشیدن این پیکر لاغر من 
دل دم ز سرّ صفا زد کوس تو بر بام ما زد
سلطان دولت نوا زد از فقر در کشور من

Del Bordi Az Man   Shajarian

تصنیف قفل و کیلید - استاد شجریان
بسیار خالتوری

Tasnif Ghofl o kilid - Mohammadreza Shajarian

شاملو - در آستانه

Samira Rastegarpour