Zangar

نشسته روی تخت
عرق کرده کف دست و پا

نگاه میکنم چطور آب میشوم میچکم به ظرف اضطراب

به ظرف زندگی به قلب اتفاق

آی دیوارها تختها عقربه ها ساعت ها

پنبه بر گردن ما چون اره بر گردن کاجیست که

هی میرود ، می آید، میبرد کند کند …

Recent comments

See all
  • vahid

    vahid

    · 1mo

    بهبه

  • McSiza

    McSiza

    · 1mo

    ساسان سونامی

  • Ali torabi

    آقا ساسان

  • Siavash

    Siavash

    · 2mo

    شت خاطره :)

Avatar

Related tracks

See all